دانلود رمان دختر بسیجی از اسما مومنی کامل رایگان
ژانر رمان : عاشقانه، کلکلی
تعداد صفحات : ۵۱۰
خلاصه رمان : بانوی بسیجی بر عکس اسمش در بارهی آراد! پسری پولدار و بی بند و باره که زندگیش رو صرف خوش گذرونی و کارش کرده ولی از یه جایی به بعد با ورود آرام دختری ساده و مغرور و در عین حال پایبند به اعتقادات! به زندگی آراد مسیر زندگیش عوض می شه و برای اولین بار توی زندگیش عشق رو تجربه می کنه!
قسمتی از داستان رمان دختر بسیجی
شبش با مامان و بابا و آوا سر میز شام نشسته بودم و با ولع از خورشت بادمجونی که مامان پخته بود می خوردم و حواسم هم به آوا بود که بیشتر از اینکه شام بخوره سرش توی گوشیش بود. به بابا که با عشق و علاقه روی بشقاب مامان گوشت می ذاشت و حواسش به خودشون بود نگاه کردم.
با اینکه سی و خورده ای سال از زندگی مشترکشون می گذشت ولی هنوز هم مثل تازه عروس دومادا همو دوست داشتن و به هم ابراز علاقه می کردن. مامان وقتی دید حواسم بهشونه به روم لبخند زد و گفت: وقتی می بینم به جای اینکه برای خانومت لقمه بگیری، مثل آدمای قحطی زده
به جون غذا میافتی و بقیه رو نگاه می کنی… نذاشتم مامان حرفش رو ادامه بده و وسط حرفش پریدم: _مامان جان بذار این غذا رو کوفت کنم بعد به جونم غر بزن که چرا زن نمی گیرم. مامان که دید من همین اول کار شمشیر رو از رو بستم و قرار نیست به حرفش گوش کنم دیگه حرفی نزد
و مشغول خوردن شامش شد. بابا رو به آوا گفت: آوا خانم نمی خواد شامش رو به جای دنیای مجازی با ما بخوره؟ با این حرف بابا آوا که سرش توی گوشیش بود با دستپاچگی گفت: ها… چی… چرا! بابا خندید و گفت: پس گوشی رو کنار بزار و بیا توی جمع ما. آوا بدون هیچ حرفی گوشیش رو کنار گذاشت و …