رمان دنیز از سانیا ملایی دانلود رایگان

رمان دنیز از سانیا ملایی با لینک مستقیم

دانلود رمان دنیز از سانیا ملایی کامل رایگان

ژانر رمان : عاشقانه، جنایی، غمگین

تعداد صفحات : ۷۳۱

خلاصه رمان : دختری به اسم دنیز، از سن ده سالگی کنار یک نامادری کلی بلا سرش می آید، و حالا عشقی یک طرفه نسبت به پسر عمه اش دارد که خواهر ناتنیش هم عاشق اوست و همیشه دنیز را از نزدیکی به برنا دور می کند، نامادری دنیز یعنی مهلا، یک قاتل حرفه ای که آدما را به آسانی میکشد، مدت ها میگذرد و طی اتفاقاتی برنا مهلا و دافنه رو لو می دهد، مهلا…

قسمتی از داستان رمان دنیز

دفتر خاطراتم رو همراه خودکار آبی رنگم، از کیفم خارج کردم. همیشه عاشق نوشتن بودم. بی هیچ مقدمه ای شروع کردم. “چقدر حس نابی بود، که برای چند لحظه هم که شده، جایی خلوت می نشستی و به خودت فکر می کردی. به زندگی ات، به دنیات، به رفتار هات، به آدم های اطرافت…

می فهمیدی که دقیقا کجای این دنیای بی رحم گیر افتادی. دقیقا در چه صفحه ای از دفتر سرنوشت هستی. می فهمیدی… که با خودت چند چندی. من نابیه این حس رو در کنار دریا درک کردم” ! لبخند گرمی به نوشته ام زدم و دفتر رو بستم. دوباره موسیقی امواج رو، مهمون گوش هام کردم.

به ساعت مچی ام نگاهی انداختم. نیم ساعت تا تعطیلی مدرسه مونده بود. اگه راه نمی افتادم نمی رسیدم. به یقین راننده دنبالم میاد و اگه ببینه مدرسه نبودم، به بابام خبر میده. مقنعه ام رو سرم کردم و مثل هر باری که عجله داشتم، شروع به دویدن کردم. عاشق دویدن بودم. اگه دافنه و مهلا به زندگی ام نمی اومدند،

من عاشق زندگی ام می شدم. خصوصاً با این وجود که با برنا فامیل بودم. لبخند بزرگی روی لبهام نشست؛ ولی باز با یاد آوری دافنه، تمام خوشی های قلبم جاش رو به تلخی داد. این چند مدت، برنا خیلی بهم اهمیت داده بود و این حتما خیلی دافنه رو عصبی کرده. کنار مدرسه ایستادم…