دانلود رمان التیام از ریحانه کیامری کامل رایگان
ژانر رمان : عاشقانه، هیجانی
تعداد صفحات : ۵۳۶
خلاصه رمان : اسمش دریاست… مثل اسمش پاک و زلال و عاشق… ولی عاشق یه آدم اشتباه… یه عشق اشتباه زندگیشو تباه میکنه. با دسیسهی مادرشوهرش از هم جدا میشن و کارش به روانشناس و دکتر میافته… ولی کوروش حامیش میشه، پسرعمویی که از بچگی عاشقش بوده و حالا با جدا شدن دریا از البرز، فرصت پیدا میکنه مرحم بذاره روی زخمهای دریا… آروم میکنه دریای طوفانی رو با معجزهی یه عشق ناب…
قسمتی از داستان رمان التیام
همراه پدر مادرش و داراب به محضر رفتند. ماشین البرز جلوی در خاری به چشمش بود اما مگر نه اینکه قول داده بود قوی باشد و نگرید؟! آب دهانش را قورت داد و چند بار عمیق نفس کشید تا بر خود مسلط شود. برای چنین لحظه ای ساعت ها با روان درمان گرش صحبت کرده بود تا بتواند آرام باشد، بر خود مسلط باشد،
گریه نکند… پله های باریک را در حالی بالا رفتند که داراب دست پشت کمرش گذاشته و هلش می داد… هر چه هم که سعی داشت عادی جلوه کند ولی باز هم پای رفتنش سست بود… به پیشنهاد روانشناسش و البته درخواست داراب، مانتو شلوار سفید با شال قرمز پوشیده بود. لاک قرمز زده و آرایش کرده بود… دلش خون بود…
ولی باید حفظ ظاهر می کرد… وارد راهروی محضر که شدند، انگار وارد قبر شد…. نفسش به تنگ آمد و چشمانش سیاهی رفت. داراب محکم گرفتش تا از افتادنش جلوگیری کند.آهسته سر کنار گوشش برد و پچ زد: _فقط چند دقیقه ست دریا، دووم بیار تا تموم شه. بعد که رفتیم خونه می نشینم به پای درد دلت…
تا خود صبح خودم اشکاتو پاک میکنم… فقط الان بابا رو سر شکسته نکن قربونت برم من. دریا سر تکان داد، چند بار دیگر نفس عمیق کشید و گفت: _خوبم. داخل اتاق انتظار رفتند. دیدن البرز، پوران به همراه خواهرش و آن دخترخاله ی بلوند آویزان که هم ردیف البرز نشسته بود، تیر آخر را به قلب دریا نشاند…