دانلود رمان زهرچشم از یگانه نعمتی کامل رایگان
ژانر رمان : عاشقانه، مذهبی
تعداد صفحات : ۲۹۰۷
خلاصه رمان : ماهک دختری آزاد و بیپروا که به خاطر یک سوءتفاهم مجبور میشود با سید علی، پسر مستبد و متعصب حاج محمد که یه محل به اسمش قسم میخورن عقد کنه …
قسمتی از داستان رمان زهرچشم
دانشگاه را میان ترم رها کرده و روزهای خسته کننده ام را توی خانه میگذرانم زمانی که انگار متوقف شده است. مراقبت های ریز و درشت رها و کشیک دادن های سینا تا روزها ادامه داشت. غیر از روزی که عماد به خانه ام آمده و بدون حرف، مقابل نگاه متعجبم دوباره برگشته بود، روزهای
آرام و بی دغدغه ای گذرانده بودم. نگاهم روی ساق دستم که پوستش زیر گچ چروک شده می اندازم و دکتر روی صندلی چرخانش مینشیند. _همه چی خیلی خوبه فقط نباید یه مدت از دستت زیاد کار بکشی دخترم. دستم را مشت میکنم … مشتی که محکم نیست… -از این دست بخوام هم نمیتونم
کار بکشم… کی کامل خوب میشه؟ دکتر به جمله ام آرام میخندد. از پوست چروکیده و شیو نشدهی ساق دستم بدم می آید. _اگه به دستت زیاد فشار نیاری زود خوب میشه مشکل دیگه ای که نداری؟ _مشکل که زیاد دارم دکتر، ولی متأسفانه از عهدهی ویزیت شما خارجه… به جملهام میخندد
و ما انسان ها چه قدر راحت به مشکلات میخندیدیم و به سخرهشان میگرفتیم. شاید هم از بچگی توی گوشمان خوانده بودند مشکلات را جدی نگیرید… بخندید و بگذرید. _مشکل رو که همه دارن دخترم… تو یه آدم بدون مشكل بيار من شغل و حرفه ام رو میبوسم میذارم کنار. حرفی نمیزنم …