دانلود رمان قبله گاه شیطان از آرمیتا فسایی کامل رایگان
ژانر رمان : عاشقانه
تعداد صفحات : ۳۱۲۰
خلاصه رمان : من گلبرگم، شب زایمانم از خونهی شوهرم فرار کردم چون میخواست تو اون وضعم بهم دست درازی کنه. نیمه شب با ماشینی تصادف کردم که صاحبش دکتر خوش قد و بالایی بود که من رو برد خونش. طلاقم رو گرفت و برای این که تحت حمایتش باشم من رو صیغه کرد. قرار نبود بینمون اتفاقی بیوفته ولی …
قسمتی از داستان رمان قبله گاه شیطان
کلافه دستی به صورتش کشید و لیوان آب را سمتش گرفت. -بخور رنگ به صورتت نمونده! به آرامی لیوان صورتی رنگش را میان انگشتان خشک شده اش گرفت و شرمنده زمزمه کرد: داداش بخدا خوبم! فقط ناهار نخوردم احتمالاً برای اونه. رادمهر عصبی کنارش روی مبل نشست و آرنج یکی از دست
هایش را روی ران پایش قرار داد: غلط کردی چیزی نخوردی. مهرسا با چشم های گرد شده به طرفش چرخید و جرعه آبی که در دهانش مانده بود را به سختی بلعید. دم عمیقی گرفت و غر زد: داداش این چه طرز برخورده؟ گشنم نبود خب! کلافه نگاهش را از مهرسا گرفت و خیره به سرامیک های زیر
پاهایش نوچی کرد و پلک هایش را روی هم گذاشت. قطعاً آن صحنه را فراموش نمیکرد… گویی مانند برگ های چسب خورده، پشت پلکهایش چسبیده بود. -چیزی احتیاج نداری؟ صدای مهرسا لرزان و ترسیده به گوشش رسید. -نه فقط میخوام برم تو اتاقم. سری در جوابش تکان داد و با مکث از
جایش بلند شد. تلفن بیسیمش را از روی چهار پایه کنارش چنگ زد و شماره فست فودی مورد نظرش را گرفت. تلفن را به گوشش چسباند و خیره به مهرسایی که با تعجب نگاهش میکرد لبخند جذابی روی لب نشاند و پرسید. -مثل همیشه پپرونی با سیب زمینی سرخ کرده؟ مهرسا ذوق کرده خندید …