دانلود رمان سایه های مست از فاطمه اصغری کامل رایگان
ژانر رمان : عاشقانه، معمایی
تعداد صفحات : ۹۹۱
خلاصه رمان : سایه، به صورت اتفاقی شاهد قتل یک دختر جوون میشه. میخواد خودش رو بیتفاوت نشون بده و از خطر دور بمونه اما طاقت نمیاره و به ادارهی پلیس میره تا دیدههاشو گزارش بده. غافل از اینکه چیز مهمی رو پیش قاتل جا گذاشته؛ نشونهای که مثل یه آدرس دقیق، قاتل رو بهش میرسونه …
قسمتی از داستان رمان سایه های مست
آدم عجیبیست. آنقدر عجیب که حتی در این اوضاع واحوال هم میتواند خودش را لابه لای افکار درهم و برهمم جا بدهد، بعد فقط به همین جا دادن اکتفا نکند. خودش را از میان خطوط فکری بالا بکشد، در صدر افکار قرار بگیرد و با وجود بار منفی ای که دارد تمام افکار دیگر را پس بزند. نمیشد روی
چیزی به غیر از سگرمه های درهمش تمرکز کرد. اخم هایش را اگر به تربیت یک مرد نظامی ربط بدهم، در حق منصور سرمد بی انصافی کرده ام. از این مرد جز خوشرویی روی دیگری ندیده بودم. شاید هم این بی اعصابی بعد از مرگ آیدا در او حلول کرده باشد! گفته بود یک ربع دیگر خواهد رسید.
زمان کافی دارم مقنعه ای را که نتوانسته بودم مرتبش کنم از روی سرم پایین میکشم جلوی آینه میروم و سعی میکنم بدون ایراد و چروکی آن را بپوشم نمیخواهم این بار هم به خطوط مقنعه ام ایراد بگیرد و آن را به حال بدم تفسیر کند. ده دقیقه دیرتر ازیک ربعی که گفته بود میرسد. با تک زنگش
جلوی در میروم و سوار میشوم. پیراهن سبز تیره اش، صورتش را روشن تر نشان میدهد. اگر او را نشناسی خیال میکنی ادمی مهربان و نرم خوست. سلام میکنم و در جواب تک ابرویی بالا رفته و نگاهی تیز نصیبم میشود در دل بی ادبی نثارش و لبهایم را به هم چفت میکنم کاش سلام نکرده بودم!