رمان ازدواجی زیبا (جلد چهارم) از جیمی مک گوایر دانلود رایگان

رمان ازدواجی زیبا (جلد چهارم) از جیمی مک گوایر با لینک مستقیم

دانلود رمان ازدواجی زیبا (جلد چهارم) از جیمی مک گوایر کامل رایگان

ژانر رمان : عاشقانه، همخونه ای

تعداد صفحات : ۳۶۰

خلاصه رمان : تا به حال خواسته اید که بیشتر در زندگی شخصیت مورد علاقه تان فرو بروید؟ در این کتاب به گذشته می رویم و بیشتر با زندگی تراویس مددوکس، قهرمان سرکش داستان آشنا می شوید… در این کتاب شخصیت های آشنای کتاب های قبل را بیشتر می شناسیم. همانطور که می دانید  اَبی در کتاب قبل خیلی ناگهانی با تراویس ازدواج می کند و جزییات این ازدواج مخفی نگه داشته می شود، اما در این کتاب جزییات باز می شوند و به سفری پر احساس با شخصیت های داستان می رویم…

قسمتی از داستان رمان ازدواجی زیبا

هوا هنوز تاریک بود. و هرچیزی که اون داشت می دید، بیرون پنجره نبود. ” -در مورد من؟ این یه جوری. . . غير ممکن نیست؟ ” ” -نه واقعاً . روز مرگش این اتفاق افتاد “. از همون جایی که آدرنالین منتشر میشه، آدرنالین توی بدنم پخش شد و توی انگشت های دست و پام جمع شد.

تراویس هیچ وقت در مورد مادرش باهام حرف نزده بود . اغلب می خواستم ازش در مورد مادرش بپرسم ، ولی بعدش به احساس بدبختی ای که بهم دست می داد وقتی یکی در مورد مادرم ازم می پرسید، فکر می کردم و برای همین هیچ وقت از تراویس در این مورد سوالی نکردم. تراویس ادامه داد:

” -بهم گفت که دختری رو پیدا کنم که ارزش مبارزه رو داشته باشه. یکی که آسون بدست نیاد “. کمی احساس خجالت کردم، مونده بودم – که نکنه معنیش اینه که من یه مشت محکم بهش زدم. راستش رو بخوای هم زده بودم، ولی قضیه این نبود. ” -گفتش که واسه بدست آورن این دختر،

هیچ وقت دست از مبارزه نکشم و منم نکشیدم. حق با اون بود “. یه نفس عمیق کشید، به نظر می رسید که گذاشته این افکار تا مغز استخونش نفوذ کنه. این فکر که تراویس باور داشت، من زنی بودم که مادرش در موردش باهاش حرف زده بوده، که یعنی مادرش منو تایید می کرده، باعث شد…