دانلود رمان گلاویژ از شبنم کرمی کامل رایگان
ژانر رمان : عاشقانه، هیجانی، معمایی
تعداد صفحات : ۱۸۴۴
خلاصه رمان : محسن برادر گلاویژ برای انتقام برای شکنجه عکس های برهنه اش رو برای نامزد گلاویژ فرستاد… عکس هایی رو نشون عماد داد که هیچ وقت واقعیت نداشت….
قسمتی از داستان رمان گلاویژ
تا اومدن بهار خودمو با چت کردن توی فضای مجازی سرگرم کردم.. برخلاف ظاهر آرومم کودک درون خیلی شیطون و بازی گوشی داشتم… توی گروه چت بودم که اسم منو قلب تپنده گروه گذاشته بودن و تا من نمی رفتم کسی چت نمی کرد و همین که می رفتم سروکله ی همه پیدا می شد..
داشتم بابچه ها چت می کردم که متوجه شدم بهار اومد.. باهاشون خداحافظی کردم و با اشتیاق و البته دلشوره زیاد به طرف بهار رفتم.. _ سلام! _ سلام عزیزم. _خسته نباشی! _خسته ام گلا… اگه بدونی امروز چقدر حرص خوردم! _ چرا؟ همزمان که به طرف سرویس بهداشتی می رفت گفت:
_ با ۲تا خنگ دهاتی روبرو شدم که توعمرشون دوربین به دست نگرفتن! خدا بقیه جلسه ها رو بخیر کنه! خندیدم وگفتم: این که چیز جدیدی نیست! فکر کردم قضیه کارمنه! باحوله صورتشو خشک کرد و عاقل اندرسفیهانه نگاهم کرد وگفت: _شد یه بار با من همدردی کنی؟
_ جون من بگو با رضا حرف زدی یا نه؟ قول میدم بعدش بشینم به حالت های های گریه کنم! _ لازم نکرده برو به حال خودت گریه کن رضا گفت اون یارو قبول نکرده! یه لحظه تموم بدنم مور مور شد! تمام انرژیم تحلیل رفت و اشک تو چشمم جمع شد!! _ نگاش کن.. چه سریع هم وا میره!