دانلود رمان راز مانا از پونه سعیدی کامل رایگان
ژانر رمان : عاشقانه، تخیلی، فانتزی، ماجراجویی، معمایی
تعداد صفحات : ۸۶۱
خلاصه رمان : هانی، دختری که با ارتباط گرفتن افراد مشکل داره، متوجه میشه نامزدش بهش خیانت کرده! درست تو همین شبی که فکر میکنه زندگیش سیاه شده، مردی رو میبینه که سال هاست میشناسه! البته تو خواب! مردی که ادعا میکنه هانی عادی نیست و اون رو با خودش به یه گروه جدید میبره، گروه جدید، خانواده جدید! قدرت های جدید و… عشق و خطرات جدید… این داستان یه عاشقانه راز آلود از دنیای جادو و انسان های متفاوته…
قسمتی از داستان رمان راز مانا
“امیر راوی داستان” بلاخره از اون فضای کوفتی راحت شدم اما انگار همونجا بهتر بود. دور تا دورم آدمای مسلح بودن، بابا رو به روم گردن هانی رو گرفته بودو موهاش رو دور دستش پیچونده بود شوهر هانی هم سمت چپم رو کاناپه تیر خورده افتاده بود و یه اسلحه رو مخچه و یه اسلحه رو پیشونیش بود.
معلوم بود نقششون نگرفته بود و بابا غافل گیرشون کرده بود. از کسی مثل پدر من بعید هم نبود همیشه هزارتا نقشه و برنامه داشت. با همین برنامه ریزی هاش تونست اینهمه سال هویتشو ازم مخفی کنه. رو به بابا تا خداگاه گفتم: چی شده؟ اونم با پوزخند گفت: به مهمونی خوش اومدی پسرم البته
نمیخواستم اینجوری هیچوقت درگیر شی میخواستم وقتی کارم شد بهت بگم پسر فاتح کل دنیایی اما خب مجبور شدی تو این راه به پدرت کمک کنی… بابا بلند خندید، باورم نمیشد مردی که رو به رومه پدر منه. هیچوقت اینجوری ندیده بودمش هرچند من فقط یه مدل دیده بودمش مرد با چهره
خنثی به هرچی میخواست میرسید بدون اینکه تو بفهمی ناراحته یا خوشحال… رفتم سمت بابا که گفت: به نظرم همه رو بکشیم خیلی دردسر ساز شدن اما میل خودته میخوای دختره رو نگه دار. با این حرفش متوجه شدم واقعا همون پدر خودمه در هر شرایطی دنبال نقشه خودشه هیچ چیزی …