دانلود رمان شب فیروزه ای از الف.صاد کامل رایگان
ژانر رمان : عاشقانه
تعداد صفحات : ۱۴۶۶
خلاصه رمان : برای اولین بار توی عمر بیست و دو سه سالهام، تصمیم گیری را به عهدهی خودم گذاشتهاند. تصمیم سختی که آینده و زندگیام به آن بستگی دارد. مشکل ترین انتخاب عمرم. خواستن یا نخواستن، ماندن یا رفتن؟ جستجو و گشتن بین لایههای احساس و گوشه و کنار قلبم برای یافتن حسی که به گرفتن این تصمیم کمک کند. حسی که به عقل غلبه کند و پیشرو باشد. عقل را قانع و مجاب کند برای عقبنشینی …
قسمتی از داستان رمان شب فیروزه ای
توی کلاس کنار پنجره نشستم روی شیشه بخار گرفته و شبنم نشسته بود زل زدم به منظره پنجره که پشت ساختمان و چند درختی که با فاصله کاشته بودند را نشان می داد. تک و توک بچه ها توی کلاس بودند. مثل همیشه زود آمده بودم برای فرار از فکر و خیال گوشی ام را درآوردم و توی فضای مجازی
چرخیدم. چند کلمه بالای صفحه و اعلام رسیدن پیام را دیدم. سریع پیام را باز کردم. از بابا بود و خبر داد که شماره ام را به طاها داده تا برای برگشت هماهنگ کند بغضی که توی ماشین حنجره ام را خراش میداد حجیم شد و نفسم را تنگ و چشم هایم را خیس کرد در عجب بودم که این همه اعتماد
از کجا نشأت میگیرد. اصلا این پسر پاکترین مرد روی زمین، بالاخره مذکر که هست. همان جنسیتی را دارد که عمری توی گوشم خواندید خطرناکند و نباید نزدیک شان شد. همان جنسیتی را دارد که توصیه کردین حتی برای کرایه دادن هم هم کلام نشو. مانده بودم از این چرخش عقیدتی که فقط
طاها را مبرا از همه چیز میدانست سریع خیسی صورتم را گرفتم و با نفس های عمیق و بلعیدن بزاق بغض را قورت دادم و راه نفسم را باز کردم چاره ای جز اطاعت و پیروی از دستورات نداشتم با شروع امتحان من هرچه خوانده بودم، انگار فراموشم شده بود. تمام تلاشم برای تمرکز روی سؤالات و …