رمان دو کام حبس از سدنا بهزاد دانلود رایگان

رمان دو کام حبس از سدنا بهزاد با لینک مستقیم

دانلود رمان دو کام حبس از سدنا بهزاد کامل رایگان

ژانر رمان : عاشقانه، درام

تعداد صفحات : ۲۴۵۲

خلاصه رمان : لیلی وکیل دون پایه ایست که تصمیم می گیرد تا قید عشقش به همسرش را بزند و از او جدا شود. پس از جدایی، وضعیت پیچیده ای میان کار و رابطه عاشقانه اش به وجود می‌آید که با ورود مردی که با کمک به لیلی، حس خوبی به آن می دهد، رابطه شان کم کم صمیمی شده؛ اما با پیدا شدن سر و کله‌ی همسر سابق لیلی، این صمیمیت زیاد دوام نمی‌آورد و…

قسمتی از داستان رمان دو کام حبس

مرد داد و فریادش تمامی نداشت. سرم به قدری سنگینی می کرد که شدیدا میل کوبیدنش به دیوار را داشتم و دقیقا همین کار را هم کرد. رو به روی دیوار ایستادم و پیشانی ام را روی دیوار گذاشتم چند دقیقه صامت ایستادم و بعد چندثانیه، پیشانی ام را به برای بار دومی به دیوار کوبیدم. آرام و منظم…

ضربه ی بعدی را محکم تر زدم چیزی حس نمی شد! چیزی جز درد به استخوان هایم، نیشتر نمی زد. منظم… با دقت… یک… دو…. یک… دو… راستی حال روزش خوب است؟ امروز روز تولدش است! خواستم روز جداییمان را عقب تر بیندازد و تلخی به کام خودش ندهد؛ اما مرغش یک پا داشت.

_خانم چیکار می کنی؟ حواس بقیه هم به من پرت شد و صدای زنی که گریه امانش را بریده بود، از بغل گوشم آمد: خانم شکیبا! باید می گفتم؛ خانم شکیبا و زهرمار! خانم شکیبا و درد و هزار درد بی درمان. نفسی عمیق کشیدم؛ _تموم شد گریه هات؟ الان گریه کردی، گفت بچه رو میده به تو؟ میکشی منو تو!

دوبارہ پُر چادرش را گرفت و گریه های بی صدایش با لرز شانه هایش یکی شد. چرخیدم و به مرد غول پیکری که بچه را شبیه توپ به بغل مادر پیرش می انداخت، نگاه کردم. خانم من نه مهریه میدم نه بچه رو! پوزخندی زدم و حجم زیاد پرونده را به سختی درون کیفم چپاندم: نده به درک، از حلقومت میکشم بیرون…