دانلود رمان آقای دیوانه و دلبر از زهرا عابدی کامل رایگان
ژانر رمان : عاشقانه، طنز
تعداد صفحات : ۴۰۵
خلاصه رمان : داستان درباره ی دختری به اسم دلاراست که پا توی مسیری میذاره که نمیدونه قراره چه اتفاقایی براش بیفته و با پسری اشنا میشه که هم زیبا ترین حس هارو باهاش تجربه میکنه و هم تلخترینشون رو….
قسمتی از داستان رمان آقای دیوانه و دلبر
۴، ۵، ۶، اها اینم پلاک ۷ دستمو گذاشتم رو زنگوفشار دادم بعده چند ثانیه به خانم جواب داد + کیه _سلام ، یکتا هستم + چند لحظه صبر کنید یکم بعد گفت بفرمایید و درو باز کرد آروم رفتم تو و درو پشت سرم بستم خب از اولم میدونستم قراره با یه عمارت بزرگ روبرو شم
برای همین زیاد از بزرگی و سرسبزی حیاطشون تعجب نکردم قدمام تند کردم و رفتم سمت عمارت. هنوز به در ورودی نرسیده بودم که به آقایی با کت و شلوار اومد بیرون و روبه من گفت: سلام خانم یکتا خانم منتظرتون بودن من راهنمایی تون میکنم سرمو تکون دادمو پشت سرش راه افتادم.
خب از بزرگی وقشنگی خونه نگم بهتره چون واقعا مثل یه قصر بود پر از وسایل لوکس و خوشگل از یه راهرو رد شدیم و از یه دره دیگه رفتیم بیرون، بعله اومدیم حیاط پشتی از همون فاصله پریدخت خانمو دیدم که تو آلاچیق نشسته بود البته تا منو دید از جاش بلند شد و اومد سمتم.
اون خدمتکاره ام با به بااجازه رفت داخل با یه لبخند بش سلام کردم که اونم با روی باز ازم استقبال کرد + خب دلارا، نمیخوای بگی چیشد که نظرت عوض شد؟ یه لبخند محجوب زدمو گفتم: راستش اون شبی که پرونده ی دانیال ینی آقای آریا نژادو خوندم تصمیم گرفتم کمک کنم…