دانلود رمان آواز قو از سیمای کامل رایگان
ژانر رمان : عاشقانه، انتقامی
تعداد صفحات : ۹۲۶
خلاصه رمان : من سیاوش مجدم، مردی که ثروتش زبان زد هر کسیه. برادرم توی خونه ای که قرار بود با عشقش اونجا زندگی کنه خودشو دار زد. بخاطر خیانت اون دختر نتونست دووم بیاره و قسمتش خاک شد… اما من برای انتقام اون دخترو پیدا کردم و به همونجایی بردم که تنها کسم خودشو دار زده بود. بهش دست درازی کردم و شکنجش دادم اما بعد فهمیدم…
قسمتی از داستان رمان آواز قو
با صدای دراز پنجره به اتاق نگاه کردم. دریا وارد خونه شده بود و می دونستم طوفان در راهه. صداشونو می شنیدم که سر هم داد میزنن. توی ۱۷ سالی که توی خونه خودمون بودم اینقدر از این دعواها بود که حتی حوصلم نذاشت سرک بکشم تا ببینم چی بهم میگن.
بیخیال سرو صداهای بیرون اتاق با درسا بازی می کردم. درسا ازم آب می خواست و مجبور شدم از اتاق خارج بشم که همزمان شد با سیلی محکمی که حاجی توی گوش دریا زد صورت دریا به سمت من برگشت و اشک داخل چشمایی که به لطف لنز به رنگ عسلی در اومده بودن نشست و با نفرت به من نگاه کرد.
به سمت کیفش رفت و از خونه بیرون زد. حاجی روی مبل نشست و دستشو روی سرش گذاشت. از گاو زبونی که صبح برای حاج خانم دم داده بودم براش بردم بعد لیوان آبی برداشتم و سمت اتاق درسا رفتم. عصر حاجی به مغازش نرفت و به شاگرداش سپرد بار جدید فرشو تحویل بگیرن.
حالا که فکرشو می کنم ظاهر زندگی خیلی از آدما شاید قشنگ باشه اما از درون داغون و ترک خوردست. برای شام چیزی درست نکردم چون غذای ناهار دست نخورده باقی مونده بود. تا یک هفته بعد خبری از دریا نشد و حتی شبا هم به خونه نمیومد، فهمیده بودم هر چقدر حاج خانم بهش زنگ میزنه جواب نمیده…