دانلود رمان معجزه ای به نام تو از سارا انضباطی کامل رایگان
ژانر رمان : عاشقانه، هیجانی، انتقامی
تعداد صفحات : ۷۵۵
خلاصه رمان : این رمان زندگی سه زوج رو روایت میکنه که هر کدوم در زندگی دیگری تاثیر دارند. جانا و حسام: حسام سال هاست که در پی انتقام برای مرگ خواهرشه و جانا دختری که مثل یک ناجی میخواد برای رسیدن به این انتقام به حسام کمک کنه. نبات و امیرعلی: نبات به بیماری سختی دچار شده و هر آن ممکنه از دنیا بره اون در پی اینه که قبل از مرگ تمام آرزوهاش رو برآورده کنه. نارین و حسین: دو جوان روستایی که در یک نگاه عاشق هم شدند اما این عشق ممنوعهای بیش نیست و آتش این عشق قراره همه رو تا سالیانِ سال بسوزونه! در آخر برای هر یک معجزهای رخ خواهد داد.. معجزهای به نام تو!
قسمتی از داستان رمان معجزه ای به نام تو
دست روی هام رو چند بار پشت سر هم روی هم کشیدم تا بالاخره خون روی دستم پاک شد. از آشپزخونه بیرون اومدم و نگاهم موند روی صورت مردِ عجیبِ رویاهام؛ سرم به دستش وصل بود و دیگه از ناله هاش خبری نبود؛ انگار به یه خواب عمیق رفته بود. -چجوری این اتفاق افتاد؟
با صدای مردی که می دونستم اسمش هومن به سمتش برگشتم؛ روی مبل کنار کاناپه نشسته بود و به سیگارش پک میزد. شونه بالا انداختم: _منم نمیدونم. پوزخند تلخی زد: _تو باهاش بودی، اونوقت نمیدونی چجوری اتفاق افتاده؟! مستاصل سر تکون دادم، من واقعا نمی دونستم چه اتفاقی افتاده.
به سمت مبل کنار کاناپه رفتم و روش نشستم. با سکوت من دوباره به حرف اومد: _تو این دو سالی که رفیقشم دختر کنارش ندیدم، از کی باهاشی؟! فقط نگاهش کردم. جوابی نداشتم که بدم، در اصل جواب منطقی و قابل باوری نداشتم.اگر می گفتم من فقط پیداش کردم که می گفت پس چرا تا درد می کشید
از نگرانی نفست حبس میشد، اگر هم می گفتم توی خواب هام میبینمش که به دیوونه بودنم شک می کرد؛ پس فقط سکوت کردم. با سکوتم انگار عصبانی شد: _ببین خانوم حسام کله خرتر از این حرفاست که وقتی میره توی دردسر یه دختر و هم همراه خودش ببره ولی تو رو برده پس یعنی…