دانلود رمان به نام زن از مهدیس عصایی کامل رایگان
ژانر رمان : عاشقانه، اجتماعی
تعداد صفحات : ۱۶۲۴
خلاصه رمان : به نام زن داستان زندگی مادر جوانی به نام ماهور است که در پی درآمد بیشتر برای گذران زندگی خود و دختر بیست سالهاش در یک هتل در مشهد به عنوان نیروی خدمات استخدام می شود. شروع ماجرای احساسی ماهور همزمان با آنچه در هتل به عنوان خدمات به مسافران خارجی عرضه میشود زندگی او را دچار اتفاقات جدیدی میکند…
قسمتی از داستان رمان به نام زن
بیآنکه نگاهش را از آینه بگیرد مشتی آب به صورتش پاشاند. جدیت لیلا و تشر زدنش او را به خود آورده بود. چند برگ دستمال کاغذی از جایگاهش بیرون کشید و صورتش را پاک کرد. لیلا از توالت بیرون آمد، در حالی که با هن هن سعی می کرد دکمه شلوارش را ببندد،
به ماهور نگاه کرد که با دقت دست به ابروهایش می کشید و بعد پلک های پف کرده از بی خوابی و گریه اش. _زن گنده اوجور باید اشک بیریزی؟ فدای سرت خاب، کاریه که شده، خودت باید بکشی! ماهور هد روی پیشانی اش را مرتب کرد، بازدمش را بیرون داد و به سوی لیلا چرخید.
هوای سرویس بهداشتی داشت خفه اش می کرد، با اینحال سعی کرد تمام انگیزه ی فرو پاشیده اش را دوباره جمع کند و خودش برای حال خوب تلاش کند. با صمیمیت موهای بیرون آمده ی لیلا که از کناره های مقنعه بیرون آمده بود زیر پارچه سر داد و لب زد. حق با توئه!
رفتارم بچگانه بود، امروز اصـلا روز خوبی نبود. ليلا ملایم کنارش زد و دستانش را زیر شیر آب گرفت، غر زدن هایش تمامی نداشت و ماهور با تمام وجود سـعي مي کرد بینی اش از بوی تهوع آور چین نخورد. _موره بوگو گفتوم بی چهارتا کلام با سحر جزه جیگر حرف بزنی…