دانلود رمان آیه و عالیجناب از راضیه درویش زاده کامل رایگان
ژانر رمان : عاشقانه، اجتماعی، خانوادگی
تعداد صفحات : ۹۱۱
خلاصه رمان : آیه دختری جوان که همسرش درست شب عروسی باعث قتل میشه و برای رهایی محبور به طلاق آیه و ازدواج با شخصی دیگر میشه و آیه برای انتقام زندگی خودش و بهترین دوسش پا توی شرکت کسی میذاره که باعث بدبختی آیه و بهترین دوستش هست… اون شخص کسی نیست جز «آیهان حکمت» مردی مغرور و خودخواه که…
قسمتی از داستان رمان آیه و عالیجناب
سکوتی سنگین میونمون حاکم شده بود و این وقت بود برام تا به خودم بیام و هول بودن رو کنار بذارم. آیهان هم که بخاطر قدش خم شد بود یه دستش رو حایل پنجره کرده بود و بیرون رو نگاه می کرد. _من توی صورت مائده اسید نریختم. با حرفی که زد چایی
رو با اکراه قورت دادم و سرم رو بلند کردم. برگشت فنجون رو؛ روی میز گذاشت و روی زمین کنار در نشست. _نمیدونم چرا مائده فکر کرد من اونکارو کردم ولی… میون حرفش پریدم: اما تهدیدش کرده بودی. اخمی کرد. _من و مائده ۲سال باهم بودیم توی اون ۲
سال من از گل نازکتر به مائده نگفته بود من دوسش داشتم و همه چیز واسم جدی بود اما اون خودش یهو پشت پا زد به همه چیز رفت من فقط روزآخر عصبی شدم و تهدیدش کردم به فرض اینکه نمیره یا می فهمه چقدر دوسش دارم اما نفهمید. وقتی رفت و حتی به
من و اون ۲ سال فکر نکرد دفتر مائده رو بستم دیگه هیچوقت بهش فکر نکردم جوری که انگار اصلا نبودش نمی دونم شاید هیچوقت دوسش نداشتم که تونستم انقدر زود از یاد ببرمش و ازش متنفر بشم بابت دل سنگش، من برای خودش هم قسم نخوردم چون…