دانلود رمان کوچ از مهسا زهیری کامل رایگان
ژانر رمان : عاشقانه، اجتماعی
تعداد صفحات : ۶۲۵
خلاصه رمان : « داستان در مورد یه پسر معمولی هست که تصور می کنه حقش از زندگی بیشتر از چیزیه که نصیبش شده، در سایه زندگی کرده و یه قدم از بقیه عقب تره… این داستان راهی رو مطرح می کنه که راوی برای جبران نداشته هاش سراغش میره و البته که شیوه ی زندگی انسان و اشتباهات گذشته اش هیچوقت ناپدید نمیشن و ممکنه جایی که نباید گریبانگیر بشن.»
قسمتی از داستان رمان کوچ
بیرون رفتم و جوري مشغول قدم زدن شدم که دقیقاً از شيشه هاي نبش کوچه دید داشته باشه، دو سه روزي مي شد که فاطمه بهم زنگ نزده بود، حتی یه بار ریجکت هم کرده بود. مي خواستم اين سري به جاي منت کشي، دست پيش رو بگیرم. موبایلم رو بیرون آوردم و شماره اش رو گرفتم.
تو شيشه ي ماشينم نگاه کردم و جلوی موهام رو بالا دادم. جواب داد: بله؟ موها رو ول کردم و گفتم: این دختره هر روز تو مغازه ي من چکار داره؟ بعد از چند ثانیه سکوت گفت: عوض معذرت خواهیته؟ – کار تو غلط بود، نه من. دخترها با یه نایلون از مغازه بیرون اومدند و فاطمه گفت: باشه،
بهش میگم داداش من بي ظرفيته، نرو مغازه اش. خوبه؟! عصباني شدم ولي حق داشت. حرفی نزدم. دوباره سکوت شد و بعد فاطمه گفت:به خدا عقل نداري عادل!من ده ساله باهاشون زندگی کردم… تحصیل کرده، خوش اخلاق، خونه دار، خوشگل… -خوشگل؟! -کاري به علي ندارم ولي تو اگه فكر مي كني
من ميذارم دست هر کسی رو بگيري، کور خوندي! – بفرما… اختیار ما که دست همه هست، تو هم روش. -شوخي نمي كنم. قبل از اینکه خودش بهم بفهمونه هم من واسه تو در نظر داشتمش. – من جلو چشمش نباشم مشكلي نداره. – به کارت برس، خدافظ. نمي خواستم بخندم ولي خنده ام گرفت و…