دانلود رمان زلاتا از گیسو خزان کامل رایگان
ژانر رمان : عاشقانه، معمایی
تعداد صفحات : ۳۲۷۹
خلاصه رمان : داستان درباره پسریه که با هدف دزدی وارد یه عمارت سوخته می شه ولی تو زیرزمین اونجا به جای گنج یه دختر پیدا می کنه و یادش میاد که قبلا اون و یه جایی دیده! برای همین تصمیم می گیره…
قسمتی از داستان رمان زلاتا
با رفتنش سریع پوشه رو برداشتم و همه اسامی رو یکی یکی چک کردم.ولی به آخرش که رسیدم دیدم هیچکدوم از اسامی توجه من و به خودش جلب نکرد. توى اسم ها نه آلبینا بود نه طلا.. نه هیچ اسم دیگه ای که بخواد من و كنجكاو كنه! یعنی یعنی از فکر زیاد به طلا..
داشتم بیخودی نسبت به این قضیه خوش بین میشدم؟ یه لحظه یاد دوربین ها افتادم و با دست های یخ زده و لرزون لپ تاپ و روشن کردم. دقیقاً زمانی که با پرهام رفتیم توی جلسه رو باید چک می کردم و اینجوری میتونستم بفهمم اون دختری که با جوزف حرف زده کی بوده..
ولی هنوز ويندوز لپ تاپ بالا نیومده بود که چیزی مثل برق از ذهنم رد شد و کاری کرد که بی خیال دوربین ها بشم و با نهایت سرعت خودم و به سالن آتلیه برسونم. نمی دونستم توهمه یا واقعیت ولی عجیب حس می کردم ذهنم امروز بیخودی درگیر صدای اون دختری که داشت با عکاس حرف
می زد نشد. حالا دیگه می تونستم به ارتباطی بین اون صدا و حرف هایی لا دیگه می تونستم به ارتباط که جوزف زد پیدا کنم. که اگه درست باشه.. لزومی نداشت وقتم و صرف دیدن فیلم دوربینا کنم چون اگه می جنبیدم می تونستم همین الآن باهاش رو در رو بشم….