رمان روحم را ببر از سانیا ملایی دانلود رایگان

رمان روحم را ببر از سانیا ملایی با لینک مستقیم

دانلود رمان روحم را ببر از سانیا ملایی کامل رایگان

ژانر رمان : تخیلی، ترسناک

تعداد صفحات : ۶۱

خلاصه رمان : داستان یک اکیپ پنج نفره را دنبال می کنید که بخاطر ترس زیادی که از محیط و ناشناخته ها از خودشان نشان می دهند، عث می شوند اجنه ها این ترس را حس کنند و برای تغذیه از ترس آنها، نزدیکشان بشوند، شخصیت های اصلی: راشل، آنجل، ملیکا، آلیس، مينا…

قسمتی از داستان رمان روحم را ببر

داشتم دیوونه می شدم. صداهای ناواضحی از در و دیوار خونه بلند شده بود که بیشتر به ترسم اضافه می کرد. دیگه مطمئن بودم با یه جن طرفم. نگاهی به ساعت انداختم. ساعت شیش عصر و نشون می داد. می دونستم اگر یکم دیگه تو این خونه تنها بمونم، حتما از ترس عقلم رو از دست میدم.

سریع به سمت اتاقم رفتم. با بیشترین عجله لباس عوض کردم و از اتاق بیرون رفتم. خودم هم تو سرعتی که یهو پیدا کرده بودم، مونده بودم. تند تند پله ها رو طی کرد و نگاهی به کل محیط اطرافم انداختم. همش احساس این رو داشتم که یکی دنبالمه و تک تک قدم هام رو میشماره.

تو یه خونه ی بزرگ، تک و تنها، حس تنهایی نکنی. معمولا که آدم از تنهایی بدش میاد؛ اما من از حس این تو تنهاییم تنها نیستم بدم میاد. در خونه رو قفل کردم و سوار ماشینم شدم و با آخرین سرعت سمت خونه ی آنجل راه افتادم. به محض رسیدن سریع ماشین و پارک کردم و در خونه ی آنجل رو به صدا در آوردم.

بعد از مدت کمی در رو برام باز کرد. با خستگی سلام کردم و روی مبل جا گرفتم. آنجل متعجب پرسید: چی شده؟ چرا انقد پکری؟ نگاهی به چهره ی رنگ پریده ام انداخت و با لحن مشکوکی ادامه داد: اتفاقی افتاده؟ از کی اینقدر زود میای؟ با همون بی حالیم چشم هام رو بستم و لب زدم: اوف چقدر سئوال می پرسی!