دانلود رمان درخت انجیر معابد از احمد محمود کامل رایگان
ژانر رمان : اجتماعی
تعداد صفحات : ۵۹۹
خلاصه رمان : موضوع داستان درختی است به نام انجیر معابد، که در مناطق جنوب ایران رشد میکنند و ریشههای هوایی و پیش رونده دارد. در فرهنگ مردم ایران این درخت درختی مقدس است. داستان از آنجایی شکل خاص به خود میگیرد که در تلاشی برای قطع کردن درخت، از آن خون جاری میشود. داستان حول و حوش اعضای خانوادهای میگذرد که این درخت در منزل آنان قرار دارد…
قسمتی از داستان رمان درخت انجیر معابد
تاج الملوک با خرت خرت اَرّه بیدار می شود. نماز صبحگاهی را خوانده است، و سماور را روشن کرده است. صدای کشاکش اره بر چوب تر – تاج الملوک برمی خیزد و می رود طرف پنجره می بیند که تو بیدزار جنوبی باغچه آدم هست ـ رفت و آمد هست. معمار همانست که بود – پیر شده است.
صدای تبر بر می خیزد. عمه تاجی به شرق باغچه نگاه می کند. خورشید سحرگاهی زور دارد گرم است ـ برق تیغه تبر در آفتاب دار بلند نخل می لرزد، تکان می خورد و سرنگون می شود. گرد و خاک برمی خیزد. صدای دور بولدوزر می آید. تاج الملوک چشم می گرداند، نمی بیندش.
معمار، عمارت کلاه فرنگی را دور می زند. در شرق عمارت درنگ می کند پس میکشد، دیوار و ستون های ایوان شرقی را نگاه می کند. از قرنیز پی تا خرند بام. پیش می رود و به نمای ستون های سنگی دست می کشد، بعد سر بر می گرداند، کسی – پاکسانی را به صدا یا به اشاره می خواند.
صدای بولدوزر نزدیک می شود. خاموش می شود. معمار، جائی – جاهایی را نشان می دهد. مردی بیلرسوت پوش سرمی جنباند و پای ستون حمال دیوار شرقی عمارت زانو می زند. دستی، رشته سیم برق را از پنجره شکسته می دهد بیرون. صدای مته برقی می آید – مته دیگر…