دانلود رمان خونهی بهار و آرمین از ستاره شجاعی مهر کامل رایگان
ژانر رمان : عاشقانه، اجتماعی، خانوادگی، معمایی
تعداد صفحات : ۷۵۶
خلاصه رمان : خونهی بهار قصهی آرمین پسر جوونیه که بعد از طلاق عموش، پنهانی از همه، همسر اونو صیغه میکنه تا ازش مراقبت کنه. قصهی وانیاست که با یک دنیا امید و آرزو پای سفره عقد با چاووش میشینه اما درست شب ازدواجش یک غریبه با چاووش تماس مشکوکی میگیره و راز وانیا رو براش فاش میکنه. رازی که موجب میشه چاووش قید ازدواج با وانیا رو بزنه. دست سرنوشت وانیا رو به خونهی بهار و آرمین میرسونه تا اینکه …
قسمتی از داستان رمان خونهی بهار و آرمین
وقتی فنجان قهوه و برش کیک شکلاتی را جلویش گذاشتند کمی از نگرانی اش کم شده بود. شاهرخ با نگاهی خیره چهره وانیا را موشکافی میکرد. تمام مسیر با دیدن هوای ابری شهر دلش گرفته بودو احساس دلتنگی چنبره زد روی قلبش. چقدر هوای بارانهای شهرشان را کرده بود دلش حافظیه میخواست
و یک دل سیر زیارت شاه چراغ آخرین نفس های پاییز بی رحمانه رگبار تندش را به جان سرمازدهی وانیا میکشاند. -قهوهت سرد نشه. با حرف شاهرخ از رویاییش بیرون آمد و کوتاه لبخند زد. معده اش خالی بود و قهوه و کیک به او چشمک میزد. فنجانش را که برداشت شاهرخ ظرف شکر را
سمتش گرفت. -اگه دوست داری شیرینش کن. وانیا با تشکری ظرف شکر را از دستش گرفت انتظار نداشت شاهرخ نرمی خاصی در رفتارش داشته باشد. همین که مانند شاهان بد اخلاق و جدی نبود میتوانست یک قدم رو به جلو برای وانیا باشد هرگز فکرش را هم نمیکرد اولین سفرش به خارج از
کشور تا این حد وحشت به جانش بیاندازد. -تا حالا مالزی رفتی؟ -نه! -پس اولین بارته. -بله. شاهرخ کمی از قهوه اش را همان طور تلخ نوشید و گفت: دوست داری جاهای دیدنیشو ببینی؟! -وقتشو داریم؟ شاهرخ لبخندی تحویلش داد: من هرجا بخوام میرم چی بهتر از اینکه تو همراهم باشی …