دانلود رمان ژالین از فاطمه زهرا سعیدی کامل رایگان
ژانر رمان : عاشقانه
تعداد صفحات : ۵۰۱
خلاصه رمان : رمان در مورد دختری به اسم ژالینه که تُرکِ تبریزه و مادرش رو وقتی هفت سالش بوده از دست داده و با پدرش که معتاده زندگی میکنه. ژالین روزای سختی رو میگذرونه و تنها کسی که داره دوستش مهنازه تا اینکه یه حاج آقایی که دوست باباشه میاد خونشون و باعث میشه زندگی ژالین تغییر کنه… ژالین مجبور میشه با دوست پدرش به تهران بره و تو خونه ی اون مرد زندگی کنه و اونجا اتفاقات زیادی براش میفته…
قسمتی از داستان رمان ژالین
از آشپزخونه که رفت بیرون احساس بدی داشتم، فکر می کردم قراره به اتفاقایی بیفته که زندگیمو زیر و رو کنه مطمئن بودم که از پرسیدن این سؤال ها منظوری داشته، اما نمی خواست من بفهمم با کلافگی زیر مرغ رو خاموش کردم گوجه فرنگی و خیارشور رو از داخل یخچال در آوردم
و حلقه حلقه کردم داخل بشقاب چیدم و مرغ ها رو داخل یه دیس قرار دادم سفره رو بردم بیرون و پهن کردم. حاج آقا از جاش بلند شد و اومد داخل آشپزخونه، با تعجب نگاش کردم و پرسیدم: -چرا اومدین اینجا؟! لبخندی زد و گفت: می خوام کمکت کنم! همونطور مات نگاش می کردم که دیس مرغ رو برداشت و برد.
این حاج آقا یه چیزی تو سرش می گذره که باید ازش سر دربیارم. بقیه ی چیزا رو هم با کمک حاج آقا بردم و روی سفره چیدم. وقتی دور سفره نشستیم پدرم رو به حاج آقا گفت: -بفرما حاج آقا، دسپخت دخترم خیلی خوبه از این تعریف بابام لبخندی روی لبم نشست که حاج آقا گفت:
چه خوب ، خیالم راحت شد! باز تعجب کردم، حرف هاش دو پهلو بود. نمی فهمیدم چه منظوری از این حرف هاش داره با فکری مشغول شروع به غذا خوردن کردم غذا که تموم شد حاج آقا کلی تعریف کرد و بعد تو جمع کردن سفره و شستن ظرف ها به زور کمکم کرد. منم مثل مجسمه ها هنگ کرده بودم…