دانلود رمان گل سنگ از شیرین سمیعی کامل رایگان
ژانر رمان : روانشناسی
تعداد صفحات : ۸۷
خلاصه رمان : آن روز باید با بیمار جدیدی رو به رو می شد. آقا فرخ. پس از مطالعه پرونده زنگ زد و از بانو خواهش کرد بیمار را پیش او بیاورند. پسر جوانی وارد شد. بیش از بیست سال نداشت. موهای بلند طلایی، کفش پاشنه بلند زنانه، کیف زنانه و چیز مضحک تر از همه…
قسمتی از داستان رمان گل سنگ
در دفتر کارم دستور نهار دادم و منتظر شدم آنچه را بانو می داند با حوصله برایم تعریف کند. ضمن صرف غذا مرتب برایم حرف می زد درست مثل اینکه مریم جزئی از وجودش بود، طوری حرف می زد که انگار مادری دلسوز گرفتاری دخترش را تعریف می کند و چاره جویی می کند.
ای کاش نظیر بانو خانم در ایران زیاد وجود داشت. زن با تجربه و جا افتاده ای بود. زنی که عاشق کارش بود و به تمام بیماران محبت می کرد بخصوص مریم که پرستار مخصوصش بود. پرفسور بیشتر مسئولیت های بیمارستان را به پرستاران دیگر سپرده بود که بانو بتواند بیشتر وقتش را صرف مریم بکند.
ولی گاهی مجبور می شدند از وجود او که تمام بیماران را از بدو ورود می شناخت و به اسرار بیشتر آنان آشنایی داشت استفاده کنند. خودش هم در اوقات استراحت و بیکاری و استراحت مریم به بیماران دیگر می رسید و کمکشان می کرد. خاطرات زیادی طی این ده سال از مریم داشت و همه را با حوصله تعریف کرد.
حتی یک بار لحن حرف زدنش تغییر کرد و با بُغض گفت: دکتر بهروز در این مدت با سنگ طرف بوده ام، هر چه محبت کردم واکنشی ندیدم. موضوعی را باید برایتان بگویم که مریم را بهتر بشناسید. یک روز تصمیم گرفتم برای مریم بلوزی ببافم شاید راه تازه ای باشد برای نزدیک شدن به او…