دانلود رمان سقوط (جلد اول از مجموعه شیدایی) از صدی کامل رایگان
ژانر رمان : عاشقانه، اجتماعی
تعداد صفحات : ۱۱۹۸
خلاصه رمان : وقتی ۵ سالم بود به تورن گریس گفتم وقتی که بزرگ شدم میخوام باهاش ازدواج کنم. وقتی ۱۸ سالم شد این رو واضح و روشن بهش گفتم که هنوز هم حسم همونه. مشکل چیه؟ اون ۱۵ سال ازم بزرگتره و بهترین دوست پدرمه. تورن گریس صمیمی ترین دوست پدرم،عموی ناتنیام،همیشه سنگ صبور من بود. کسی که هرگز نباید میخواستمش. اما من اون رو می خواستم و همیشه عاشقش بودم. اون هم عاشقم بود.
قسمتی از داستان رمان سقوط
کنزی چهارده ساله~ تورن بیست و نه ساله. وقتی از خواب بیدار شدم خانه خلوت بود خیلی ساکت به سکوت عادت ندارم و دوست ندارم با اینکه مامانم همیشه با گروهش زیاد سفر کرده و من عادت دارم زیاد خونه نباشه این حس متفاوته غیبتش سکوتی کرکننده
رو بر جای گذاشته و انگار فریاد میزنه که اون رفته و دیگه برنمی گرده. از رختخواب بلند شدم و در راهروی طولانی تاریک به سمت اتاق خواب پدر و مادرم رفتم و در نیمه باز بود. همین که به در نزدیک شدم صداهایی رو شنیدم و قلبم از امید پر شد فکر کنم مامان برگشته
و اومده خونه درست اون طرف در داره با بابا حرف میزنه، تو تخت کنارش خوابیده و می خنده اما اون نیست. به داخل اتاق کم نور نگاه میکنم و پدرم روی تخت نشسته و سرش رو در دستانش گرفته و گریه می کرد. عمو تور کنارش نشسته و بازوش رو دورش گرفته
بود و پدرم رو در حالی که هق هق می کرد در آغوش گرفته بود. پدرم بارها و بارها می گفت «من نمیتونم تحمل کنم. نمیتونم تحمل کنم. نمیتونم.» «تو میتونی. حالت خوب میشه.» «نمیدونم چطوری بدون اون زندگی کنم.» «اش، اون هنوز اینجاست تسلیم نشو …