دانلود رمان اسیر خون از کورا ریلی کامل رایگان
ژانر رمان : عاشقانه
تعداد صفحات : ۸۱
خلاصه رمان : وقتی به در ورودی خونه ی قبلیم رسیدم و در زدم، شکمم گره خورد. فقط دو ماه بود که به آپارتمان رایان نقل مکان کرده بودم، اما بیشتر از این خونه برام شبیه خونه به نظر می رسید. تالیا در رو باز کرد و بهم لبخندی زد که خیلی زود به اخم تبدیل شد. -چی شده؟ انگار تنش داری…
قسمتی از داستان رمان اسیر خون
دیگه دختر بی خبر گذشته نبود. فقط تو شونزده سالگی اتفاقات زیادی براش افتاده بود. اگه پدر هنوز زنده بود و ما رو می دید، نمی شناختمون، حتى مامان رو. اما مامان بازیگر خوبی بود، پس شاید می تونست به چیز فیک متقاعدش کنه. – گفتم: -خبر بزرگی دارم… چشم هاش گشاد شد. -میخوای ازدواج کنی.
هنوز حتی انگشترمو دستم نکرده بودم .تو کیفم پنهونش تو کیفم پنهونش شده بود، برا بعد. ۔ با تعجب پرسیدم: -از کجا میدونی؟ -هر روز انتظارش رو داشتم. بالاخره تو و گرول با هم زندگی می کنین. تنها موضوعی که مورد نظر بود زمان بود. حق با اون بود. زندگی مشترک قبل از ازدواج،
تو دنیای ما چیز ناخوشایندی بود، اما از چند وقت پیش زندگیم کلا از مسیر راست خارج شده بود، برا همین دیگه برای سازگاری اونقدر وسواس نداشتم. چیزهای مهم تری وجود داشت به همین دلیل می خواستم قبل از ازدواج با رایان زندگی کنم. اگه به خودش بود ماه ها پیش با من ازدواج می کرد،
اما به خواسته ام احترام گذاشت و تا یه هفته پیش با پیشنهاد رسمیش منتظر موند. و با اینکه می دونستم میخواد باهام ازدواج کنه، زانو زدنش و حلقه ی قشنگ برام واقعا سورپرایز بود. با اینکه قبال بله گفته بودم و در هر صورت باهاش ازدواج می کردم، نمی تونستم انکار کنم که تأیید خانوادم برام مهم بود…