دانلود رمان معلق از عطیه خلیلی کامل رایگان
ژانر رمان : عاشقانه، اجتماعی
تعداد صفحات : ۱۹۵
خلاصه رمان : رها، که تک فرزند یک خانواده محسوب میشود، برای استقلال مالی نزد پسر عمویش (نیما) کار میکند، اما نیما او را درگیر بازی خطرناکی میکند، رها که گرفتار پلیس شده، با کمک پدرش آزاد میشود، اما پدرش از او میخواهد که با اولین خواستگار ازدواج کند و از منزل او برود و…
قسمتی از داستان رمان معلق
امیر سکوت کرده بود و چیزی نمی گفت نمیدونم چرا اما یه چند روزیه که سرسنگین برخورد میکنه هر دفعه با یه ترفندی مانع حرف زدنمون شده ولی بنظرم تو ماشین بهترین موقعس چون راهی برای تفرقه نداره. من- امیر جان -…. ( سکوت ) من- با سکوتت من چیزی متوجه نمیشم
اگه از دستم ناراحتی یا ناخواسته ناراحتت کردم بگو لطفا. -سکوتم معنیش این نیست که از دستت ناراحت باشم معنای دیگه ای داره. من- امیر هر مشکلیم که باشه با حرف زدن برطرفش می کنیم. کنار خیابون نگه داشت، کلافه شده بود به وضوح تو
حرکاتش و چهرش معلوم بود؛ همچنان منتظر نگاهش می کردم تا دهن باز کنه و چیزی بگه، بدون اینکه تو چشمام نگاه کنه گفت: -تو قبلا نامزد داشتی؟ جاخوردم پس دلیل این ناراحتیاش این بود، ولی چرا همون اول بهم نگفته بود. من- نه، ولی چرا اینو الان داری می پرسی؟
نفس حبس شدش رو آزاد کرد و رو بهم کرد اینبار تو چشمام نگاه کرد و گفت: -چند روز پیش نیما آمد پیشم حالتو پرسید بعد اون گفت خیلی تو ازدواج با تو عجله کردم، می گفت هر کسی یه گذشته ای داره تو…