دانلود رمان تعبیر دل همراه با عشق از زهرا عبدی کامل رایگان
ژانر رمان : عاشقانه، غمگین، پلیسی، معمایی
تعداد صفحات : ۴۷۳
خلاصه رمان : نازگل، جنس مونث با رایحه ای ساده، دل نازک، دختریست که ناز پرورده ای پدر و مادرش است، غم با او و دل او بیگانه است، راست گفته اند اگر پدر و مادرت تو را تربیت نکنند و آن وقت روزگار تو را تربیت می کند آن هم با تجربه های تلخ وسنگینش، قضیه از یک ماجرا از یک اتفاق و از یک حادثه شروع میشه، بله از یک اتفاق! در یک روز بارانی اتفاقی رخ می دهد که…
قسمتی از داستان رمان تعبیر دل همراه با عشق
پتو را تا گلویم بالا کشیدم و به حرفای مادر که چند دقیقه پیش گفته بود فکر کردم. قرار بود یک هفته بعد شمال برویم آن هم دسته جمعی… یعنی خاله و دایی و… چه شود؟! حسابی خوش خواهد گذشت. چرا حرفای رضایی ناراحتم می کرد!! دوستش که نداشتم حسی هم نداشتم.
پس چرا نسبت به حرفای بقیه زود می رنجم. آه آه خیلی لوس شدم. به راستی چرا رضایی امروز کم آورد؟! هم آخر حرفای من هم کم چیزی نبود کامل شسته بودمش… پهن نرده کرده بودمش. سرم را بر روی بالشتم فشردم… با فکرهای در هم گرفتم خوابیدم. مونا: نازگل سوال ده رو بگو…
سوال ده را برای نازگل بازگو کردم، زنگ تفریحمان بود، روی نیمکت با مونا در حال خواندن درس بودیم. حسابی غرق درس بودم که مونا گفت: نازگل بدون اینکه ضایع بازی در بیاری سرتو بلند کن و نگاه سمت راستت کن. _چرا؟ اخم هایش عجیب در هم بود. مونا: لطفااااااا.
بی حرف کاری که مونا گفته بود را کردم سرم را آرام و بالا آوردم بدون هیچ دلیل خاصی به سمت راست سرم را چرخاندم… دهنم کم بود پنچ متر باز شود. رضایی، با ژست خاصی نگاهمان می کرد مخصوصا من… نه نمی دانم. سرم را برگرداندم که مواجه شدم با صورت گل انداخته مونا…