رمان پادشاه ماه از هانیه محمدی دانلود رایگان

رمان پادشاه ماه از هانیه محمدی با لینک مستقیم

دانلود رمان پادشاه ماه از هانیه محمدی کامل رایگان

ژانر رمان : عاشقانه، اجتماعی

تعداد صفحات : ۳۳۸

خلاصه رمان : ماهورا شمس، دختری از جنس قدرت، که به دنبال قاتل خواهرش است، آیهان زرنگار، مردی از جنس غرور، به دنبال انتقام از خاندان شمس! دست تقدیر آنها را به هم وصل می کند، ماهی می‌داند، آیهان می داند و آن دو از سودای عشق خود را به ندانستن می زنند…

قسمتی از داستان رمان پادشاه ماه

“ماهورا” با پیچیدن تیر بدی در شقیقه ام چشم گشودم. نور اتاق چشمم را میزد چندباری پلک زدم تا متوجه موقعیت شدم. در اتاقی روشن روی تخت دو نفرهای خوابیده بودم اما… یکبار دیگر مرور کردم ماجرا را. مغازه… آن دختر مو بلوند و…. آن عطر لعنتی…

با بهت از جا پریدم و به سمت در خروجی گام برداشتم، دستگیره را پایین آوردم و در کمال ناباوری باز شد. اما آنچه ناباور تر بود ظهور فردی در مقابلم بود، عماد! تا پایم را برانداز کرد و گفت: سلام ماهی ! باید احساس امنیت می کردم یا ترس؟ گویا متوجه افکارم شده بود،

که گفت: نیاز نیست از من بترسی، حالا حرف میزنیم نمی خوای بری کنار بیام داخل؟ نگاهم به سمت صدای آشنا کشیده شد، همان دختر مو بلوند که آیناز نام داشت. چشمانش را برایم چرخاند و گفت: میدونی چرا اینجایی؟ سکوت کردم که رو به عماد گفت: تنهامون بزار.

عماد: اذیتش نمیکنی! آیناز مستانه خندید و گفت: تو داری به من دستور میدی؟ عماد چشمانش را چرخاند و گفت: زیاد حرف میزنی. و سپس من ماندم و آیناز. چرخی در اتاق زد و به سمت من آمد چهره ام را برانداز کرد، در چشمانش چیزهای خوبی نمی‌دیدم، نفرت موج میزد.