رمان سپیدارهای آشنا (جلد اول) از فرناز نخعی دانلود رایگان

رمان سپیدارهای آشنا (جلد اول) از فرناز نخعی با لینک مستقیم

دانلود رمان سپیدارهای آشنا (جلد اول) از فرناز نخعی کامل رایگان

ژانر رمان : عاشقانه

تعداد صفحات : ۱۶۹۵

خلاصه رمان : زرین یه پزشک توی زمان حاله که به تازگی مادر و پدرش رو از دست داده… مه لقا پیرزن شیرین و مهربونی که باهاشون زندگی می‌کرده و همه اموالش رو به زرین بخشیده… بهش میگه تو زمان بچگی من بودی و قبل از مرگش به زرین یاد میده چطور بره به ۸۰ سال پیش… زرین نامزدیش رو‌ بهم میزنه چون علاقه ای به نامزدش نداشته و میره به ۸۰ سال پیش… خیلی اتفاقات میوفته و حالا زرین و محمد عاشقن، زرین بین موندن و برگشتن به زمان حال، تردید داره و …

قسمتی از داستان رمان سپیدارهای آشنا

“شب چله” هفته‌ی قبل اولین برف پاییزی روی زمین نشسته و هوا آنقدر سرد است که هنوز بقایای برف سنگین روی زمین در جاهایی که روزها هم نور خورشید به آن نمی‌رسد، باقی مانده است. سینمای شهر باز شده و ساعات منع رفت و آمد شبانه کمتر شده است. ظاهراً تلاش بر این است که اوضاع

شهر عادی و به دور از جنگ نشان داده شود ولی در اصل اینطور نیست. مردم نیمه گرسنه و خسته و بیمارند و کسی دل و دماغ تفریحات معمول را ندارد. سرمای هوا هم باعث شده است که از ابتدای شب شهر خلوت و ساکت شودو مردم کمتر بیرون از خانه باشند. طی این مدت محمد را خیلی کم

دیده ام. هر دو زیاد خانه نبوده ایم. انواع بیماری ها در شهر شایع شده است، از سرماخوردگی تا اسهال و استفراغ؛ و خیلی از روزها بیشتر از مدت شیفت کاری ام در بیمارستان بوده ام محمد هم معمولاً دیر به خانه می‌آید و صبح خیلی زود از خانه بیرون می‌رود و بیشتر روزها فقط با هم سلام و

علیک و صحبت کوتاهی کرده‌ ایم دیگر هیچ روزی نمی‌رسد موقع بازگشت از بیمارستان دنبالم بیاید و هر روز خودم به خانه برمی‌گردم. برایش بیش از اندازه دلتنگم و دلم برای آن گپ و گفتگوهای طولانی و موسیقی گوش دادن های روی پله های ایوان به شدت تنگ شده است. هوا تاریک شده است و …