دانلود رمان به گذشته برگردیم از نازیلا_ع کامل رایگان
ژانر رمان : عاشقانه، پلیسی
تعداد صفحات : ۲۱۳۵
خلاصه رمان : رمان راجع به سروان مازیار آرامش و دختری به نام سونیاست. سونیا دختری که بخاطر شیطنتهاش چند بار به دردسر میفته و تو جاهای مختلف دستگیر میشه، هربار هم مأمور رسیدگی به پروندهش مازیاره. از اونجایی که سونیا خانوادهای نداره، آخرین بار که دستگیر میشه، مازیار برای آزادیش شرط میذاره و اون شرط چیزی نیست جز…
قسمتی از داستان رمان به گذشته برگردیم
اون روز حمید و آقا داوود برای ناهار به خونه برنگشتن و تلاش های آقا داوود برای بیرون کشیدن حرفی از زیر زبون حمید راه به جایی نبرد. سونیا هم در نبود حمید با خیال راحت تا غروب خوابید. هر چند اگه گرسنگی به معدهش فشار نمی آورد، تا ابد می خوابید.
بوی غذای سوخته ی اکرم خانوم بالآخره سونیا رو یا رو یاد مازیار انداخت! یاد مازیار هم که نه… یاد عزیز و دستپختش! سونیا با خودش فکر کرد که چه خوب کارت شناسایی مازیار رو بهش برگردونده! نه اینکه سونیا تو فکر مازیار نبود بود، اما کاری از دستش ساخته نبود! حتی مثل زهره شماره ی
مازیار رو هم حفظ نکرده بود! سونیا که تصور می کرد دیدار با مازیار محاله، سعی می کرد با فکر به شنل قرمز از دست رفتهش فکرش رو از مازیار منحرف کنه! در آخر هم به خاطر گرسنگی از اتاق خارج شد و از اونجایی که نمیخواست لب به غذای سوختهی اکرم خانوم بزنه با حفظ آرامش و لحن
آرومی ازش پرسید: چیزی برای خوردن هست من بخورم و بخوابم؟! و اکرم خانوم که از خداش بود سونیا قبل از اومدن همسرش بخوابه بدون هیچ سؤالی مبنی بر این که تا همون موقع خواب بوده و چرا دوباره میخواد بخوابه…