دانلود رمان اوتاکو از پردیس نیککام کامل رایگان
ژانر رمان : عاشقانه، جنایی، اجتماعی
تعداد صفحات : ۷۸۲
خلاصه رمان : آهوا دختر جوانی است که با عنوان لیدر یک تیم برای بازی همیشه حاضر است. اعضای بینام و نشان تیم همراه او ناخواسته گرفتار مشکلات یکدیگر میشوند. تضاد ادیان آنها برای جامعه اگر چه ناخوشایند است و برخورد های اشتباهی در پیش دارد. اما همه آنها زیر سایه هویت های دیگری زندگی میکنند و نیمه واقعی خود را از مردم پنهان میکنند. با جبر یک تصادف بر حسب اتفاق آروکو مرد جوانی است که حکم بازی را تغییر داده و ناخواسته مسیر زندگی گروه اوتاکو عوض میشود اما این همهی داستان نیست….
قسمتی از داستان رمان اوتاکو
تقریبا تا روشنی هوا بین جاده های شمال در رفت و آمد بود در نهایت در کلاردشت توقف کرد. با اینکه در حد مرگ خوابم می آمد کل راه خودم را کنترل کرده بودم که خوابم نبرد و نکند توی خواب بلایی سرم بیاورد. کمی کلاه بارانی را روی سرم عقب زدم و مابین چتری های اعصاب خردکن کلاه گیس روی صورتم نگاهی
به ویلای کلنگی مقابلم کردم. ماشین را در کوچه گلی پارک کرد و پیاده شد. ناچار دنبالش پیاده شدم. دلم می خواست با زکریا حرف بزنم. دستم را توی جیبم فرو کردم و موبایل را بین پنجه هایم فشردم. جرات نمی کردم تماس بگیرم از ری اکشن مارشال می ترسیدم.
پشت سرش در نیمه باز سرخ زنگ زده ویلا را به عقب هول دادم و وارد شدم. حیاط پر از سنگ ریزه بود. در را بستم و پا تند کردم پشت سرش. گام هایش بلند بود و من برای رسیدن به او تقریبا در حالت دو بودم. نفس بریده دم و بازدمم را با خجالت کنترل کردم و با نگاهی به حیاط و محله ای که شبیه خانه ارواح بود وارد ویال شدم.
حداقل از سرمای استخوان شکن بیرون بهتر بود. ویلا ساده بود. جز چیدمان مورد نیاز چیز اضافه تری نداشت. روی کاناپه کز کردم و پاهایم را بهم چسباندم. پنجه های پوشیده از جورابم را روی هم گذاشتم. با صدای زنگ بلبلی ویال شانه هایم پرید و چشم هایم گرد شد…