دانلود رمان وسوسه های آتش و یخ از فروغ ثقفی کامل رایگان
ژانر رمان : عاشقانه، انتقامی، هیجانی
تعداد صفحات : ۱۴۶۲
خلاصه رمان : ارسلان انتظام بعد از خودکشی مادرش، به خاطر دست درازی عمویش، بعد از پانزده سال برمیگردد و با یادآوری خاطرات کودکیش تلاش میکند از عمویش انتقام بگیرد و گمان می کند با وجود دختر عمویش ضربه مهلکی میتواند به عمویش وارد کند…
قسمتی از داستان رمان وسوسه های آتش و یخ
صبح وقتی بیدار شدم حس سبکی خوبی داشتم… از آن حس های قشنگی که هرکسی شاید آن را تجربه کرده باشد. گاهی اوقات بیدار می شوی حس میکنی قلبت نافرم می زند. انگار چیزی گم کرده ای یا تکه از وجودت نیست. یک حس ناشناخته که نمی توانی درک کنی، چرا حال دلم خراب است.
هر چه فکر میکنی، میبینی همه چیز سر جای خودش است پس چرا اینقدر روحم خسته است… و درمانده از این حال دل به جاده زندگی می دهی. ولی خوشا به وقتی که بیدار میشوی قلبت مسرور است… انگار شبی را گذراندیم که به گمانم تا صبح پای کوبی کردید… یک احساس حینی که در و
دیوار خانه به تو قشنگ… در لبخند می زند از خانه بیرون می روی و چشمت به آسمان افتد… حس میکنی ابرها هم برایت دست تكان میدهند… و حال وقتی امروز بیدار شدم حسی پر از پروانه های رقصان در قلبم بال بال میزدند و وجودم لبریز از احساس زندگی بود. دوست داشتم در حالی
که مشغول دم کردن چای و آماده کردن صبحانه هستم سوت بزنم و تمام آهنگ هایی در ذهنم پیاده روی می کند را با سوت زدن بر در و دیوار خانه سرازیر کنم. با همان احساس قشنگ صبحانه خوردم. می دانستم امروز برای نظافت می آیند دیگر در صدد جمع کردن میز صبحانه ام برنیامدم.