دانلود رمان بانوی جنگل از فهیمه رحیمی کامل رایگان
ژانر رمان : عاشقانه، تخیلی
تعداد صفحات : ۷۲
خلاصه رمان : خانواده پدر هدیه که یکی از بزرگترین ثروتمندان ایران هستند که بخاطر اختلافاتی او را طرد کرده بودند، با مرگ شوهر عمه از پدر به همراه خانواده اش برای شرکت در مراسم ختم و بازگشت دوباره به خانواده دعوت می کنند طرز زندگی بسیار اشرافی وآداب و رسوم ان، در خانه عمه بسیار برای هدیه عجیب و جالب به نظر می رسد و از ان عجیب تر…
قسمتی از داستان رمان بانوی جنگل
هدیه از اینکه با فرزاد وارد سالن غذاخوری شده است احساس ندامت و پشیمانی کرد به محض ورود آن ها همه نگاه ها متوجه آنان شد عمه با خوشرویی آن دو را نزد خود فرا خواند و گفت: عزیزانم شما همه را منظر گذاشتید بیایید اینجا. سپس با دست به دو صندلی خالی اشاره کرد تا بنشینند.
هدیه و فرزاد روبروی هم در پشت میز قرار گرفتند. هدیه از عمل خود ناراحت بود و نمی توانست به چهره دیگران نگاه کند، با خود می اندیشید که دیگران عمل او را چگونه توجیح می کنند همین که سر برداشت نگاهش با فرزاد تلاقی کرد و دید که به رویش لبخند میزند پس سرش را به زیر انداخت
و تا پایان شام به هیچ کس نگاه نکرد. وقتی مهمانان سالن را ترک کردند عاطفه به هدیه نزدیک شد و با تندی گفت باید توضیح بدهی سپس از هدیه دور شد فرهاد با فنجان چای به او نزدیک شد و گفت: دختر دایی عزیز آیا بهتر نیست برای حفظ ظاهر هم که شده انسان خود را در غم از دست دادن شوهر عمه غمگین نشان دهد؟
یا اینکه اینکه عقیده شما هم مثل دختر عمه های گرامی ام است که معتقدند فقط حضورشان در مجلس کفایت می کند؟ هدیه گفت: من برای عمل خود دلیل دارم. _هر کسی برای کاری که می کند دلیل دارد ولی آیا شما می دانید که برادر عزیزم مجرد نیست؟