رمان همدرد از دلان دانلود رایگان

رمان همدرد از دلان با لینک مستقیم

دانلود رمان همدرد از دلان کامل رایگان

ژانر رمان : عاشقانه، اجتماعی

تعداد صفحات : ۲۶۰۳

خلاصه رمان : بلور و مرصاد از بچگی توی یه محل با هم‌بزرگ شدن و با هم همبازی بودن.. حالا هر دو بزرگ شدن، هر دو مربی باشگاه کاراته و بدن سازی‌ هستن و هر دو بخاطر علاقه شون به عکاسی، یه آتلیه شریکی زدن.. توی این آتلیه گذشته از عکس های مجالس و عروسی ها، تیزر تبلیغاتی هم درست میکنن و موفقن.. خانواده مرصاد، دخترعموش رو براش در نظر گرفتن ولی مرصاد عاشق بلوره…

قسمتی از داستان رمان همدرد

با بستن در بخاطر رسما با عجله میدوم و وارد خونه میشم. -سلام مامان… مامان چادری که سر کرده بود رو پشت در آویزون میکنه و به آشپزخونه میره. -سلام! آخه خدا رو خوش میاد ساعت دوازده شب این بچه معطل تو بشه؟ به سمت بخاری میرم، خودم رو به بدنه ی گرمش می چسبونم

و دستام رو با فاصله ی کمی نگه می دارم. وای مامان! یعنی این کنعان، دقیقا نقش «بچه مردم» رو توی زندگی من بازی میکنه! همیشه باید بخاطرش سر کوفت بخورم. اولا که دستش درد نکنه، خیلی ممنون؛ ولی فقط بخاطر من که نمیآد… خودش توی همون مجتمع مربی دفاع شخصیه!

باید از خداش هم باشه که من باهاشم و مجبور نیست تنها بره و بیاد. مامان با سینی چای بر می گرده. -باشگاهتون چطور جاییه؟ آبرومون جلوی اعظم سادات خانم نره. با تصور چهره ی مامان مرصاد جلوی لبخندم رو می گیرم و زیپ گرم کنم رو باز می کنم. خیالت راحت… باشگاه توی یه مجتمع ورزشی خیلی خفنه!

که صاحبش داره پول پارو می کنه. بابا به سمت روزنامه ای که روی زمین پهن کرده میره و با چهارسو توی دستش مشغول ور رفتن با دل و روده ی چراغ قوه ای میشه که همه می دونیم اگر ذره ای هم بهش امیدی بود، با بلایی که بابا سرش آورده دیگه درست بشو نیست…