دانلود رمان تندباد از بهاره.ش کامل رایگان
ژانر رمان : عاشقانه، اجتماعی
تعداد صفحات : ۲۱۳
خلاصه رمان : شلوغی راهرو ها و دانشجوهای ترم اولی با برگه های انتخاب واحد به دست صحنه تکراری اوایل هر ترم بود. نسیم و ستاره از همان لحظه انتخاب واحد با هم آشنا شده بودند و بر طبق اصل نانوشتنی دانشجوهای ترم اول همیشه دوست دارند با یک نفر دیگر این طرف و ان طرف بروند تا تعداد گم شدن ها به حداقل برسد…
قسمتی از داستان رمان تندباد
“چهارشنبه بیست و سوم مهر سحر” بابا بزرگ بذار بخوابم، بذار بخوابم، صدای چرخت اذیتم می کنه! تو که همه چیزو می دونی! بذار بخوابم. از من چی می خوای؟ چی می خوای که یک ساله ولم نمی کنی؟ بذار بخوابم. پویان کلافه نگاهی به جمعیت جلوی پیشخوان کرد: – چه خبره بابا!
اه هر روز همین خبره که! سعی کرد از بین چهار نفری که به هم چسبیده بودند برای خودش راه باز کند.چند نفر با اخم نگاهش کردند ولی او پرو پرو به راهش ادامه داد. آیه با چهره ای خسته کنار یکی از دستگاه ها ایستاده بود و تند تند کپی می گرفت،
دستگاه های جدید ظرفیت بالا و سرعت بالایی هم داشتند و از آنجایی که توانایی کپی گرفتن دو رو هم زمان را هم داشتند سرعت ود کار خیلی بالا رفته بود سال گذشته فقط سه دستگاه بود ولی امسال تعداد دستگاه ها به شش تا رسیده بود. بالاخره خودش را به پیشخوان رساند و اعتنایی به دختری که داشت
جزوه ها را دست دانشجوها می داد نکرد، نگاه مستقیمش را به آیه دوخت. دختر نگاهش را بالا آورد و گفت: آیه سرش را بالا گرفت و با تعجب به دختر نگاه کرد و گفت: شما چه جزوه ای میخواستین؟ پویان با لحنی خودمانی گفت: – با آیه کار دارم! دختر متعجب برگشت و آیه را نگاه کرد که…