دانلود رمان لالایی بیداری از آرام رضایی کامل رایگان
ژانر رمان : عاشقانه، اجتماعی، همخونه ای
تعداد صفحات : ۳۷۲
خلاصه رمان : داستان در مورد یه دختره شایدم بیشتر از یه دختر یه خانواده یا یه محله. خونه ی این دختر تو طرح شهرداری برای ساخت بزرگراه قرار می گیره و در نتیجه کل محل باید اونجا رو تخلیه کنن. اما بعد این همه سال مثل یه خانواده شدن. اونقدر نزدیک که دور بودنشون از هم سخته. و این میشه که تصمیم می گیرن با پول فروش خونه یه آپارتمان 10 واحدی چند محله بالاتر بگیرن که همه بتونن با هم باشن و داستان از این خونه شروع میشه از یه واحد خالی مونده که همسایه جدید واردش میشه…
قسمتی از داستان رمان لالایی بیداری
یه خمیازه ی درون دهانی پنهان کشیدم و آروم چشم هام رو مالیدم. امروز ۶ صبح بیدار شده بودم و دیشبم به خاطر کتاب خوندن و سر و صدای طبقه ی بالایی که انگار مدام یه وسیله ی سنگینی رو می کشیدن این طرف اون طرف تا ساعت ۳ صبح نتونستم بخوابم وصبحم ۸ یه کلاس داشتم
و الان به شدت خوابم میومد.من نمیدونم بعد یک هفته چرا هنوز اینا جاگیر واگیر نشدن، هر شب صدای حرکت میاد از خونشون از زور خواب و خمیازه به آبریزش چشم و بینی افتاده بودم.حالا تو این گیر و دار از دستمالم خبری نبود. مدام دستم و تو کیفم می چرخوندم اما پیدا نمی کردم بیخیال دستمال شدم
و به همون بالا کشیدن بینیم بی امکانات رضایت دادم. با دیدن در خونه امید تو دلم جوونه زد. یاد تختم و لحاف گرمم افتادم و بی اختیار یه لبخند محو رو لبم نشست. دست دراز کردم که درو باز کنم که صدای زنگ گوشیم مانع شد. قبل اینکه کلید رو تو قفل بندازم دستم و عقب کشیدم.
از تو جیب مانتوم گوشیم و در آوردم و به شماره نگاه کردم. با دیدن اسم السا اخمام رفت تو هم یعنی چی شده که این وقت روز بهم زنگ زده؟ وقتی دانشگاه نداره تا لنگ ظهر می خوابه. دکمه ی وصل تماس و زدم و گوشی رو گذاشتم دم گوشم… السا: الو آرام. من: سلام چی شده؟ السا : کجایی؟ اخمام بیشتر شد.