دانلود رمان سورئالیسم از نیلوفر رستمی کامل رایگان
ژانر رمان : عاشقانه
تعداد صفحات : ۱۲۶۸
خلاصه رمان : در مختصاتی از مشرق، زنی با ظاهری از جنسِ غرور، بعد از مرگ همسرش از خانوادهی پدری طرد میشود و تنها و مستقل با دخترش زندگی میکند. قصه در مغرب اما راجعبه هنرمندیست از قماشِ احساس و ردهی مردانگی! که اسم و راهِ پدر را درک کرده. خاطرهای از کودکی، احساسی با قدمت یک رویا در قلب مهدیار به جا گذاشته و او را وادار کرده با ازدواج و روابط عاطفی بیگانه باشد، تا اینکه درنهایت سرنوشت میچرخد و کودتایی پُر سروصدا آغاز میشود… عشقی ممنوع! از جنسِ رسوایی! زندگیِ مهدیار را دستخوش تغییر قرار میدهد …
قسمتی از داستان رمان سورئالیسم
مهدیار نگاهش را با همان آرامش تا چشم های برادرش امتداد داد چشم هایی که همرنگ چشمان خودش، اما کوچکتر از آنها بودند حالت چشمهای مهدیار را حتی برادر دوقلویش نداشت. -شماها که این آش نخود رو هم زدین و گذاشتین وسط وقتی میدونم تهش نوبه قاشق زدن منم میرسه از چی باید فرار کنم؟
پونه لبخند زد و محمدعلی رو به مهدیار پرسید: پس جنگی قاشق بزن داداش کوچیکه عاشق شدی؟ تا مهدیار بخواهد حرف بزند مهراد باخندهای کوتاه دست سمت لواشکهای پونه و سراب برد و صدایش با لودگی شنیده شد: چی شر میگی تو محمد؟ داداشِ یه دقیقه کوچیکترت پشه ماده میبینه تا یه
هفته استغفار میکنه اونوقت عاشق شه؟ داری اشتباه میزنی دادا بدم اشتباه میزنی! محمدعلی با خنده ای کوتاه سر به طرفین جنباند مهدیار خودش هم خندهاش گرفته بود. سر زبانش را روی لب پایین حرکت داد و انگشت شستش را به جیب شلوار گرفت: منم عين همه شما عشق رو میفهمم فقط
شما واسه هرکسی خرجش میکنین، من همه رو تو قلبم نگه داشتم واسه یه نفر! مهراد همانطور که دودِ خاکستری را از میان لب هایش بیرون میداد سرفهای کوتاه سر داد و چند چین روی پیشانی اش نشست: ترمز بگیر دادا چه خبره انقدر فلسفی؟ حالا باید دو ساعت تنفس بدیم رگ های کمرمون باز شه!