دانلود رمان قلب سوخته از مریم پیروند کامل رایگان
ژانر رمان : عاشقانه، هیجانی
تعداد صفحات : ۲۵۱۵
خلاصه رمان : کاوه پسر سرد و مغروری که توی حادثه آتیش سوزی، دختر عموش رو که چهارده سال از خودش کوچیکتره نجات میده، اما پوست بدنش توی اون حادثه میسوزه و همه معتقدن قلبش هم توی آتیش سوخته و به عاشقانه های صدفی که اونو از بچگی بزرگ کرده اعتنایی نمیکنه… چون یه حس پدرانه به صدف داره و رفتارهای صدف رو ناشی از وابستگی و جبرانِ محبتش میبینه، در حالی که درون قلبِ خودش برای این موجودِ شیطون چیزایی هست که خلافشون رو به صدف نشون میده…
قسمتی از داستان رمان قلب سوخته
صبح که بیدار شدم، کاوه رفته بود، بیبی هم تازه بیدار شده بود و داشت توی قوری چای دم می کرد. سلامی دادم و با تکون دادن سرش بهم جواب داد و گفت: پنیرو میاری برام پنیر رو از یخچال در آوردم و روی میز گذاشتم و برای هردومون دو تا لیوان روی میز گذاشتم.
امروز می خواستم تمام وقت توی مغازه باشم تا بتونم پارچه خانم خسروی رو کامل کنم و بهش تحویل بدم. همین رو به زبون آوردم و بیبی گفت: از الان میخوای بری تو مغازه؟ لقمه گرفتم و سرم رو تکون دادم: خیلی کار دارم بی بی احتمالاً تا شب دستم گیر باشه. – پس ناهار، شام؟ شونه ای بالا دادم….
وظيفه من نیست که هر طور شده براشون ناهار و شام بپزم.. من این کار رو به خاطر خودم و اینکه آشپزی کردن رو دوست دارم انجام میدم و علاوه بر اون برای گذروندن وقتم توی این خونه… نه این که صرفاً وظیفه م باشه. به کاوه زنگ بزنید بگید ناهار از بیرون بگیره،
برای شامم یه املتی چیزی میخوریم. _از اون ناراحتی چرا رو من خالی می کنی، تو که میدونی من غذای بیرون نمی خورم. اینو گفت و پشت چشمی نازک کرد… بیبی مادر پدرمه و توی فامیل احترام خاصی داره حتى اگه بخوام به کاوه بی تفاوت باشم به این بنده خدا نمیتونم….