دانلود رمان آغوش خالی از زهرا قلنده کامل رایگان
ژانر رمان : عاشقانه
تعداد صفحات : ۲۸۲۳
خلاصه رمان : با سر و صداهایی که یهو اومد برگشتم عقب. خودش بود… بالاخره افتخار داد و اومد بیرون. دخترایی که تا الان برای دیدنش صبر کرده بودن هجوم بردن سمت ماشینش و اخمام رفت تو هم! احمقانه بود…. پوزخندی به خودم زدم…. من خودمم واسه همین اینجام دیگه! عکس و امضا گرفتن از اقای شمس. بعد نیم ساعت بلاخره یکم دور ماشینش خلوت شد و اروم رفتم سمتش…
قسمتی از داستان رمان آغوش خالی
“مینو” با استرس جلو اینه ایستادم از عصر تا حالا صد بار خودمو چک کرده بودم و هنوز استرس داشتم. البرز قرار بود امشب بیاد خونمون و با مامان اشنا بشه. برگشتم و به اتاقم نگاه کردم.تمام عکس و پوسترای پرسپولیسو جمع کرده بودم و هر چیزی که بهش مربوط بود رو
گذاشته بودم تو کمدم و درشو قفل کرده بودم. مامان واکنش خاصی نشون نداد و مطمئنا درکم می کرد. دوباره برگشتم سمت اینه. شومیز سفیدی که استیناش تا ارنج بود پوشیده بودم با مام یخی! موهامم آزاد گذاشته بودم. ارایشم و تیپم کامل اوکی بود و حتی مامانم حسابی تعریف کرده بود ازم….
اما استرسی که داشتم با این چیزا کم نمیشد. البرز تا یکی دو ماه پیش طمعه من بود و ازش متنفر بودم… اما حالا چی؟ داشت میومد با مامانم اشنا بشه…. البرز شمس…. وای خدایا…. من داشتم چیکار میکردم؟ اگه بچه ها میفهمیدن چی؟ من نباید عاشقش میشدم….
نباید اینجوری بهش دل میباختم… یاد تمام رابطه هامون افتادم… به علاقه ای که بهش داشتم شک نداشتم…. اما به درست بودن این علاقه چی؟ من و البرز از دو دنیای مختلف بودیم… درست بود کنار هم بودنمون؟ میذاشتن؟ به تصویر خودم تو اینه خیره شدم….