دانلود رمان ضربه شمشیر شوالیه ام کرد از نگار.ق کامل رایگان
ژانر رمان : عاشقانه
تعداد صفحات : ۲۲۲۳
خلاصه رمان : -حق من اين نبود… همون طور كه به ميز قديمي تكيه داده بود، گفت: حق رو به من و تو نميدن. فلهاي ميدن جونم. ما هم فلهاي حساب كرديم. -فلهاي؟ -واسه همين واسه شما ارزونتر در اومد. خدا بده بركت. پوزخند درجا نقش بست: بركتم داره؟ -معلومه كه داره. عرق جبينه ها. حلالتر از حلال …
قسمتی از داستان رمان ضربه شمشیر شوالیه ام کرد
با دیدن شماره خونه اي که روي تلفنش افتاده تمام وجودش غرق دوران نوجواني شد. دورانی که مادرش نگرانش ميشد زنگ میزد سفارش ميکرد، از خورد و خوراکش ميپرسيد و قربان صدقه اش ميرفت. با شوق تعجب و در لحظه جواب داد: الو؟ اما صداي مادر توي تلفن نبود ولي باز هم چيزي از
شادیش کم نکرد. -چطوري بيمعرفت؟ لبخند کوچکي ناخود آگاه روي لبش شکل گرفت: كي اومدي؟ مثل همیشه کولي بازي درآورد: یه حالت خوبه ای یه دلم برات تنگ شده بودي، یه چه خوشحال شدم صداتو شنيدمي چيزي!! واقعا اين خشكي تو رو كي تحمل مي کنه؟ لبخندش عمق گرفت: از
صدای تو سر انداخته ات معلومه حالت خوشه. _كجا خوبم؟ نيستي ببيني نا ندارم تكون بخورم. -كي مياريش؟ -كيو؟ -کوچولوي دايي رو. بلند خندید: كي فهميدي؟ -چند وقتی میشه.-ميمردي په تلفن دستت بگيري يه تبريك بگي؟ به لحني که با خندهي پنهاني توش تشر ميزد، لبخند زد: خب
وقتي ميبينمت دیگه چرا تلفني؟ -ببریمت به یه دکتر نشونت بديم. جدا نمونه خاصي هستی ارزش تحقیق کردن رو داري. -تا كي اينجايي؟ -حالا حالاها هستم. ببینم چقدر مهمون نوازي ميكني. -مهمون نوازی من تو اون خونه قدغنه هانیه خانوم. صداي هانيه كمي افتادهتر شد: تو این خونه قدغنه …