رمان مرا یاد آر از فهیمه رحیمی دانلود رایگان

رمان مرا یاد آر از فهیمه رحیمی با لینک مستقیم

دانلود رمان مرا یاد آر از فهیمه رحیمی کامل رایگان

ژانر رمان : عاشقانه، اجتماعی

تعداد صفحات : ۱۶۹

خلاصه رمان : الهام به دلیل رقت قلب و بخشیدن وسایل شخصی مورد نیاز خودش به نیازمندان به دیوانگی شهرت میابد و به همین دلیل خواستگارش بجای او عمه اش الناز را که شباهت به او دارد ولی عاقل است انتخاب میکند، خاله الهام به یاریش میشتابد و از او میخواهد که برای اثبات عاقلیش درس بخواند و به دانشگاه برود ولی با قبولی الهام در کنکور و پیدا شدن خواستگاری با شرایط خوب، پدرش میخواهد مانع تحصل او شود ولی کیان پسرخاله که خود عاشق دختری هندو به نام گیتی است با پیشنهاد ازدواج مصلحتی بار دیگر به یاریش میشتابد تا…

قسمتی از داستان رمان مرا یاد آر

وقتي هر دو براي استراحت به اتاق هايمان رفتيم صداي زنگ تلفن هم بلند شد و نه خاله خيال برداشتن گوشي را داشت و نه پسر خاله. وقتي بالاخره صداي زنگ قطع شد فهميدم که يکي از آن دو کوتاه آمده و گوشي را برداشته است. لحظاتي بعد صداي بلند پسر خاله را خطاب به خودم شنيدم که گفت:

الهام گوشي را بردار! به گمانم رسيد که لحنش با اينکه مرا تنها الهام خطاب کرده بود و از گفتن خانم به دنبال اسمم چشم پوشي کرده بود اما دوستانه نيست و اهانت آميز است.گوشي را برداشتم و از شنيدن صداي عمه خشم خود را بر سر او فرود آوردم و پرسيدم: ديگه چه خبره باز هم نامه رسيده؟

عمه که اصلا انتظار چنين برخوردي را نداشت او هم با لحني خشمگين گفت: چه طرز برخورده؟ تماس گرفتم تا بپرسم آيا پست کردي يا نه. ديدم که اشتباه از من است خنديدم و گفتم: ببخشيد عمه جان. آن رگم گل کرده بود، دست خودم نبود. عمه که گويا قانع شده بود با لحن آرامي گفت:

عيب نداره حالا بگو با نامه چه کردي ؟ گفتم: خيالت راحت باشد صبح اول وقت آن را پست کردم. عمه نفس بلندي کشيد و پرسيد: اگر از تو بخواهم که متن نامه را برايم بخواني عصباني مي شوي؟ کمي در دادن جواب درنگ کردم چون نه پيش نويس نامه اي داشتم و نه کاملا به يادم مانده بود که در نامه چه نوشته ام…