دانلود رمان حرم دل از فهیمه رحیمی کامل رایگان
ژانر رمان : عاشقانه
تعداد صفحات : ۱۵۱
خلاصه رمان : مشکلات زندگی خانواده های را به تصویر میکشد که افراد آن شخصیت های اصلی داستان هستند. بیژن یکی از اعضای این خانواده فقیر است. او کارمند است و سرپرستی پدر، مادر و عموی پیرش را بر عهده دارد. بهرام برادر بزرگتر او ازدواج کرده، دختری به نام فری دارد. فری احساس می کند که پدرش او را دوست ندارد. یک روز به طور تصادفی…
قسمتی از داستان رمان حرم دل
شيشه هاي اتوبوس بخار گرفته و كثيف بود و بيرون اتوبوس چيزي ديده نميشد. ميله سرد اتوبوس به انگشتانش چسبيده بود و گوشش صداي نجواگونه را مي شنيد. آقاي زماني از امتحان تو بيشتر از امتحان من راضي است و رضايتش را به بابام ابراز كرده تو هميشه بهتر از من بوده اي هم در مدرسه و هم در محيط كار،
به بابام گفتم تو هميشه زرنگ تر از من بوده اي و او خنديد و گفت: “حتما نگين چهارتا چشم دارد كه تو نداري. صداي خنده ريز او آمد و لحظه اي سكوت برقرار شد. بار ديگر كه صدا بگوشش خورد داشت مي گفت: نصف شب از صداي پارس چند سگ بيدار شدم و تا نزديك صبح خوابم نبرد آسمان هم كه انگاري پنبه ميزد.
صبحي هم آنقدر عجله داشتم كه فراموش كردم دستكشم را بر دارم و دستم شده گوله يخ. صداي آرام نفر ديگر بگوش رسيد: من دستكش استفاده نميكنم تو دستت كن! اگه ديشب تو از صداي سگان نخوابيدي، تو خونه ما از بس جر و بحث و دعوا بود، كسي نخوابيد!
و حتما باز هم موضوع دعوا تو بودي؟! خوشبختانه اين بار من سوژه نبودم و جر و بحث بر سر نيما بود كه پول مي خواست براي ثبت نام و پدر حاضر نبود بدهد. منهم از بس جمله تكراري ندارم، شنيده بودم رفتم كه بخوابم اما خوابم نبرد، هم به نيما حق دادم و هم به بابام.