دانلود رمان آیدا از فریحا کامل رایگان
ژانر رمان : عاشقانه، انتقامی، ماجراجویی
تعداد صفحات : ۴۲۴۱
خلاصه رمان : آیدا و شایان ۱۰ ساله که عاشق همدیگه هستن ولی خبر ندارن؛ با مرگ پدر و مادر ایدا، شایان آیدا رو میبره خونهی خودش تا به خیالش، انتقام خیانت آیدا رو بگیره؛ انتقام اعتراف نکردنشون رو!
قسمتی از داستان رمان آیدا
با صدای قطره های بارون که به شیشه می خوردن از خواب بیدار شدم پتو رو کنار زدم و از تخت بلند شدم. رفتم توی تراس. بارون با شدت میبارید و همه جا رو خیس کرده بود. انگشتمو روی برگ درختچه ها کشیدم که از تمیزی برق میزدن. سرمو بلند کردم و نگاه به آسمون دوختم. ابرهای تیره همه مون دوخته جا رو گرفته
بودن و نمی دونستم صبح زوده یا نه. اما هوا روشن بود. با حس سرمای شدید برگشتم توی اتاق. موبایلمو از پاتختی برداشتم که ساعت ۱۰ رو نشون می داد. چرا بابا و مامان نیومدن؟ نکنه اومدن و بیدارم نکردن؟ از پله ها پایین رفتم و آروم صداشون میزدم اما جوابی نشنیدم. رفتم آشپزخونه و سعی کردم یه صبحونه ی ساده
درست کنم تا وقتی اومدن آماده باشه. با دقت و احتیاط زیاد چای ساز رو روشن کردم و روی دمای کردم. از یخچال آب پرتقال برداشتم و خواستم توی لیوان بریزم. که حجم زیادیش روی میز ریخت هم خندم گرفت و هم کلافه شدم. بطری رو کنار گذاشتم وقتی اومدن به رویا میگم آبمیوه رو توی لیوانا بریزه.
ظرفای صبحونه خوری رو بیرون کشیدم و کره و مربا و پنیر و خامه داخلشون ریختم. این بار نهایت دقت رو به کار بردم تا چیزی روی میز نریزه و همون مقدار کمی که ریخته بود سریع با دستمال پاک کردم. صدای اعتراض شکمم به گرسنگی بلند شد که یه لقمه کوچیک واسه خودم گرفتم.