رمان واپسین تردید از مرضیه جلالی دانلود رایگان

رمان واپسین تردید از مرضیه جلالی با لینک مستقیم

دانلود رمان واپسین تردید از مرضیه جلالی کامل رایگان

ژانر رمان : عاشقانه، اجتماعی

تعداد صفحات : ۵۱۶

خلاصه رمان : شبنم، دختری آزاد باگذشته ایی پر از اشتباه و خطا در یک تصادف با امیرمحمد، پسری مذهبی ومحجوب آشنا می شود، علاقه ایی که در دل امیرمحمد بوجود می آید، میسر آنها را به ازدواج ختم می کند، اما گذشته ی شبنم او را درگیر دردسرها و گرفتاری هایی می کند که…

قسمتی از داستان رمان واپسین تردید

هرآنچه لازم بود برداشتم و تو سبد گزاشتم کارم که تموم شد امیر هم آماده از اتاق بیرون اومد. سرتاپاش و نگاهی انداختم و گفتم: با اینا میخوای بیای؟

لبخندی زد و گفت: خانم جان قرار بود با چی بیام؟ نشستم و گفتم: وای امیر اینطوری جلوی دوستام آبروم میره. مقابل آینه ایستاد و همانطور که یقه کتش و مرتب می کرد گفت:

مگه دوستات بار اول که من و می بینند بعدشم شبنم خانم اگه لباس های من باعث آبروریزی شماست مطمئنا” خودمم همینطورم.

بعد نگاهم کرد وگفت: این طور نیست؟ خواستم جوابش و بدم اما ترسیدم لج کنه از رفتن منصرف بشه بدون اینکه جوابی بهش بدم سبد و برداشتم از آشپزخونه بیرون رفتم مقابلم ایستاد و با لبخند گفت:

شما زحمت نکش من میارم. بدون زدن حرفی سبد و زمین گذاشتم و بطرف اتاق رفتم شال سبز رنگم و روسرم انداختم و از اتاق بیرون رفتم داشتم کفش هام و می پوشیدم که گفت:

ایرادی نداره قبل از رفتن یسر خانه پدرم بریم نگاهش کردم و گفتم:

الان وقت مهمانی رفتنه؟ -وقت مهمانی که نه اما باید مدراکم و بردارم همه اونجاست از کنارش گذشتم و گفتم:

پس عجله کن کیفم و رو دستم انداختم و به حیاط رفتم امیر چمدان و سبد و تو ماشین گذاشت و به من نگاه کرد نمیای خانم؟ در ماشین و باز کرد و سوار شدم. خانه پدرش با خانه ما فاصله زیادی نداشت جلوی در نگه داشت و گفت:

نمیای داخل؟ بدون اینکه نگاهش کنم گفتم: نه زود برگرد. پیاده شد نگاهی از پشت سر بهش انداختم….