دانلود رمان نیلا از فاطمه نجفی کامل رایگان
ژانر رمان : عاشقانه، اجتماعی
تعداد صفحات : ۳۵۲
خلاصه رمان : سهیل اخوان بعد از فهمیدن بیماری بدخیمش بی خبر نامزدش را رها می کند. حال بعد از چهار سال برگشته است تا عشق نافرجامش را به پایان برساند…
قسمتی از داستان رمان نیلا
ساعت تقریبا چهار بعد از ظهر بود که کارم تموم کردم سوار ماشین شدم و به سمت مطبی که نیما آدرسش را داده بود حرکت کردم دعا می کردم این رضایی با گرفتن مقداری جریمه که برای اینکه زود تر از زمان قرار داد بلند می شدم میگیره راضی بشه.با ترافیک سنگینی که از دور دیدم نفسم را بیرون دادم.
ترافیک نسبتا سنگینی بود و فکر نمی کردم کمتر از یکی دو ساعت بتونم ازش بیرون بیام. هر چند با دیدن آدرس مطب امیدی به قرار داد بستن نداشتم. موقعیت مکانی مطب نسبت به مطب حالم، خیلی بهتر بود و مطمعنن پول رهنش خیلی بیشتر از پولی که من دارم باشه.
منم که تازه شروع به کار کردم و درآمد آنچنانی نداشتم. نگاهی به ساعت انداختم به سرعت زمان می گذشت ولی ماشین ها هیچ تکانی نمی خوردند. با صدای گوشیم کیفم را از صندلی عقب برداشتم. اسم صبا روی صحفه خودنمایی می کرد. _جانم صبا +کجایی تو؟ _تو ترافیک. +کی میرسی؟
_بعید بدونم کمتر از چهل دقیقه دیگه برسم. +نیلا صاحب واحد اینجا نشسته منتظر توعه یه کاری کن. _تو بگو من چیکار کنم صبا؟ خب ترافیکه. صدای نیما از اون ور خط می شنیدم که می گفت بگو عجله نکنه. +باشه بهش میگم… نیلا نیما میگه عجله نکن انگار صاحب واحد خیلی احترام داداشتو داره…