دانلود رمان عاشک از الهام فتحی کامل رایگان
ژانر رمان : عاشقانه
تعداد صفحات : ۲۶۱۷
خلاصه رمان : تقابل دو دین، دو فرهنگ، دو کشور، دو عرف، دو تفاوت، دو شخصیت و دو تا از خیلی چیزها که قراره منجر به…. عاشک، فارسی شده ی کلمه ی ترکی استانبولی aşk و به معنای عشق هست… در واقع می تونیم اسم رمان رو عشق هم بخونیم…
قسمتی از داستان رمان عاشک
کلاه کاپشن عقب رفته بود مات آن چند تار بیرون زده بودم و دختری که وسط تمام بدبختی های آوار شده اش، چه در گذشته و چه در حال داشت مراعات پدر و مادری می کرد، که از قرار معلوم مراعاتش را نکرده بودند.. اینکه در بین حرف هایش از دعا می گفت و خدا هم برایم مجهول زد..
دلم می خواست بلند در سرش فریاد بزنم، آن خدایی که از آن دم می زند چطور او را به این حال و روز کشانده که به قول خودش قرار ازدواجش را بدون درنظر گرفتنش می گذاشتند. ولی الان وقت بحث های اعتقادی نبود. الان من مرد درون گرای از همه گریزی بودم که، زبانم برای این دختر،
لال می زد… بلد نبودم من تنها لطفی که در حقش توانستم بکنم اینکه شنونده باشم و جلوی غرایزی که هر روز با دیدن او بیشتر به اوج خودش می رسید را بگیرم.. ماشین را روشن کردم و دنده عقب بیرون زدم… خوابگاه هم سمت روملی فنری بود و باید تمرکز می کردم ببینم،
کدام سمت شهر رانده ام و از کجا مسیر را پیدا کنم عقربه شمار ماشين، ساعت دو بامداد را نشان می داد و باران به تازگی قطع شده بود. در عین حال مه سنگینی که در این شب پر از مهتاب در آسمان چتر انداخته بود با حال من و این دختر، برابری می کرد…