دانلود رمان حس عاشقی از پرنیا اسد کامل رایگان
ژانر رمان : عاشقانه، اجتماعی
تعداد صفحات : ۲۰۵
خلاصه رمان : رمان در مورد دختریه که در خانواده ی نسبتا فقیری زندگی میکنه… یکی از خواهرهاش در طی دوران مریضی دچار عشقی واهی میشه که رسیدن به اون عشق واسش محاله اما بالاخره روزی این دختر عشق واهیش رو در واقعیت پیدا میکنه اما…
قسمتی از داستان رمان حس عاشقی
سوار ماشین شدیم، آهنگ غمگینی درحال پخش بود حالم و از اون چیزی که بود بدتر کرد، چشام رو بستم به یه خواب عمیقی فرو رفتم. باسردرد شدیدی چشمام و باز کردم توی ورودی شهرمون بودیم شال روی سرمو مرتب کردم شیشه ی ماشین رو کشیدم پایین، بابا از آینه ی جلو نگاهی بهم انداخت و گفت:
به دختر خوابالوی من چیشده؟؟ لبخندی زدم و گفتم: هیچی نشده باباجان. -پس چرا این همه گرفته ای؟ مامان میون صحبت ما اومد و گفت: -تو که محیارو میشناسی، راضی نمیشه وقتایی که میریم روستا عروسی برگردیم خونه. من: آره، نمیدونم چرا اونجارو خیلی دوست دارم.
دیگه حرفی زده نشد به خونه رسیدیم اصلا حوصله نداشتم همین که رسیدم به سمت حموم رفتم یک ساعت زیر آب سرد اجازه دادم که اشکام مهمون گونه ام بشن بالاخره راضی شدم که از حموم بیام بیرون. یه پیراهن قهوه ای با یه شلوار اسپرت همرنگش رو پوشیدم،
تو آینه نگاهی به خودم انداختم خستگی و کلافه بودن از سر و روم میبارید. خدایا! این چه بلایی بود که سرم اومد از اتاق بیرون میرم به محض اینکه وارد راهرو میشم، داداشم که سرش تو گوشیش از اتاقش بیرون میاد، لبخندی چاشنی صورت خسته ام میکنم و به سمتش میرم…