رمان هم اتاقی از امیر فرهی دانلود رایگان

رمان هم اتاقی به امیر فرهی با لینک مستقیم

دانلود رمان هم اتاقی از امیر فرهی کامل رایگان

ژانر رمان : عاشقانه، اجتماعی

تعداد صفحات : ۵۸۱

خلاصه رمان : اين داستان، كاملاً آرمانى است و تمام موضوعات از ذهن مؤلف نشات گرفته است. مثل خيلى از داستان هاى ديگه، عشق دارد، خنده دارد، گريه دارد و پر از تجربه است، تجربه هايى كه به دردمان مى خورد تا مسير زندگيمان را درست هدايت كنيم… اين هم داستانيست كه با تمام فراز و نشيب هايش باز هم عشق آن را مى كاود. باز هم شاهزاده اى با اسب سفيد و ظاهرى چنان الهه هاى زيبايى، وارد داستان مى شود و عشق را به ارمغان مى آورد.

قسمتی از داستان رمان هم اتاقی

صداى تق و توق پاشنه ى كفشان عسل در تمامى فضاى اتاق طنين افكنده بود، چند ساعتى از آن موضوع مى گذشت، اما هنوز هم باورش براى عسل دشوار و سخت بود. اين دفعه ى سوم بود كه يك بار ديگر دورتا دور اتاقش مى چرخيد، دست از راه رفتن كشيد، پرده سبز پر رنگ را كه به يشمى مى زد،

كنار زد و خيابان را نگاه كرد. آسمان چادر خاكسترى اش را آرام آرام بر سرش مى كشيد و عابران خسته از كار روزانه برخى عاشقانه و برخى به اجبار به سمت مقصدشان مى رفتند. با شروع امتحانات ترم، او به قدرى سرگرم و درگير درس هايش شده بود كه ديگر كمتر فرصت مى كرد

اوقاتش را با كسى بگذرانـد و در اتاقى از گوشه ى عمارت آقاى تهرانى، درمحيطى آرام و ساكت براى خود درس ميخواند. اما آن شب با باز شدن موضوع خجل وار كامران، تار و پود ذهنش درهم گسيخته بود و رشته ى اعصابش بيش از درس ها و مطالب جلب كامران و تصادف بينشان شده بود.

با ماساژ دادن شقيقه هايش، چشمانش را بست و سعى كرد ديگر به آن موضوع فكر نكند. خودكار بر دست گرفت و مشغول حل كردن مسأله اى شد، كه خوردن چند ضربه به در رشته افكارش را ازهم گسيخت. بى آن كه نگاه از صورت مسأله بردارد، با گفتن بيا تو، همچنان مشغول پيدا كردن راه حل بود كه…