رمان نقطه تسلیم از شهره وکیلی دانلود رایگان

رمان نقطه تسلیم از شهره وکیلی با لینک مستقیم

دانلود رمان نقطه تسلیم از شهره وکیلی کامل رایگان

ژانر رمان : عاشقانه، اجتماعی

تعداد صفحات : ۴۴۶

خلاصه رمان : ساعت ده صبح يك روز سرد بهمن ماه، درحالي كه برف شب قبل همه جا را سفيدپوش كرده بود، كارگرها اثاثه دو كاميون را كه به سختي وارد كوچه شده بودند، به داخل ساختمان مي بردند. قطر برف بيش از سي سانتيمتر بود و به آن كوچه باغ، منظره اي دلفريب داده بود…

قسمتی از داستان رمان نقطه تسلیم

پرتو با مصرف داروها احساس بهبودی می کرد، معالجه موثر واقع شده بود.از این موضوع چنان خوشحال بود که دلش می خواست قبل از تمام شدن داروها پیش دکتر برود و قدردانی کند. اما این کار را مزاحمت می دانست. در پایان روز دهم با سبدی گل، در خانه دکتر شاهکار را برد.

– با کی کار دارید؟ – با آقای دکتر شاهکار – شما کی هستید؟ – من همسایه روبرویتان هستم، همین خانه، تازه آمده ایم – بله ، بله ، نصرت خانم گفت همسایه جدید آمده، بفرمایید. بفرمایید تو… _شوهر نصرت هستم. _از این سگ می ترسم. _نترسيد من جلويش را مي گيرم…

پرتو با اکراه ترسان به طرف ساختمان رفت، با انگشت به شیشه ی در سالن زد تاجی گفت: « بفرمایید. » پرتو در را باز کرد. تاجی با او احوالپرسی کرد. دکتر خواب بود. پرتو گفت: « فکر نمی کردم آقای دکتر در این موقع روز خواب باشند. ببخشيد مي روم يك وقت ديگر مي آيم.

_نه تشریف بیاورید تو. با صدای بلند دکتر را صدا کرد: «دکتر خانم پرتو آمده اند. » دکتر آن يك چشم آبی روشنش را باز کرد. پرتو با صدای بلند، آن طور که به گوش او برسد، گفت: سلام آقای دکتر. فکر نمی کردم این موقع خواب باشید. ببخشید که بدون وقت قبلی آمدم. – بفرمایید. اشکالی ندارد…