دانلود رمان عشق و خرافات از فهیمه رحیمی کامل رایگان
ژانر رمان : عاشقانه، اجتماعی
تعداد صفحات : ۳۴۶
خلاصه رمان : خانواده ی الماسی خانواده ی مرفه ای هستند. اما تمام بدبختی ها سراغ این خانواده می آید و این به دلیل نفرینی است که جدشان جیران کرده است. وقتی شوهر جیران به تحریک زن اولش جیران را با شلاق اینقدر می زند تا میمیرد او خاندان او را نفرین می کند. کامیاب نوه ی پسر اول مسئولیت این خانواده را به عهده دارد. کامیاب از بچگی عاشق محبوبه دختر عمویش که یک زن مطلقه است می شود. اما ازدواج دو فرد در این خانواده با هم بدبختی را دو برابر می کند. تا اینکه..
قسمتی از داستان رمان عشق و خرافات
سايه ترس وحشتناك تر از رويارويي با خود ترس است و من فهميدم كه وقتي با آن دست و پنجه نرم كنم چندان هم قوي و زورمند نيست. در تلاش دوباره اي كه آغاز شد اميد به موفقيت آنچنان دلمان را روشن كرد كه ظلمت ترس پا به فرار گذاشت و گريخت. كار را چون روز گذشته دونفر،
دونفر شروع كرديم و اينبار ضمن كار با يكديگر حرف زديم. تو پرسيدي اميد موفقيتي هست؟ من گفتم اميدوارم. محبوبه براي اينكه گفتگويمان ادامه پيدا كند، پرسيدم نميترسي؟ تو پرسيدي از چي، از جسد؟ من گفتم آره و تو جواب دادي ديشب تا سحر زير لحاف لرزيدم. من گفتم كمي كه رفتيم پايين من ادامه ميدم.
تو پرسيدي نميترسي؟ من گفتم، آنقدر كه ديشب تا سحر يك لحظه نخوابيدم. اقرارم لبخند بر لبت نشاند و از اينكه در حلقه ترس تنها نيستي خوشحال شدي. صداي جيغ عمه گلرخ و بهراد موجب شد كه همه دست از كار بكشيم و به قطعه آنها نگاه كنيم. آشكارا رنگ چهره همگي ما پريده بود.
و براي دقايقي هيچكس جرأت حركت نداشت. پدرت با نگاهي به همه يك قدم پيش گذاشت. چه او مسن تر از همه ما بود و با نعش و جنازه بيش از ما روبرو شده بود. پدرت وقتي بالاي چاله ايستاد بار ديگر به ما نگريست و سپس چشم به داخل چاله انداخت و آشكارا رنگش پريد و…